img_0244.jpg

معرفی کتاب: مرگ در می زند، حسین یعقوبی

در این چند روز #تعطیلات فرصتی دست داد چند #کتاب را #مطالعه کنم، بعد از #خواندن #نمایشنامه #خرده_جنایات_زن_و_شوهری #نوشته #اریک_امانوئل_اشمیت تصمیم گرفتم نمایشنامه دیگری را در دست بگیرم، #مرگ_در_می زند نوشته #ودی_آلن و #ترجمه #دوست قدیمی ام #حسین_یعقوبی اولین انتخابم،

 مجموعه ای از #داستان کوتاه های وودی آلن که بعضی از اونها دلچسب و خواندنی اند! 

#فلسفه ی شیرین وودی آلن که مرگ رو به مزحکه میگیره با ترجمه نغز حسین یعقوبی تلفیق شده، وودی آلن متفکری طراز اول و فیلمسازی خوبی است اما #نویسنده ای بزرگ نیست. کتاب را دوست داشتم اما دلیلش بیشتر ارتباطی بود که با وودی آلن برقرار کرده ام . برخی داستانها، صرفا برای مخاطبین آمریکایی می تونه جذاب باشد چون متناسب فرهنگ ایشان است.

در این سبک کتابی به نام”هرج و مرج محض” انتشارات مروارید را می توانید مطالعه کنید.
از بین داستان هاش “زنده باد وارگاس ” و ” اعترافات یک سارق مادرزاد” “محکوم به زندگی “”دنیای دیوانه ای ک در ان زندگی میکنیم ” را پسندیدم .
بخشی از کتاب: – “تو این دنیا فقط یه قانونِ درست واسه زندگی کردن وجود داره:«قدر لحظه‌ها رُ بدون». زنده بودن یعنی شاد بودن.”////

و در بخشی دیگر:

آلن: ببینم این که انسان قبل از تولدش وجود نداره… درسته؟

سیمیاس: بله درسته.

آلن:و قطعاً بعد از مرگش هم وجود نداره…درسته؟

سیمیاس: بله درسته

آلن(فاتحانه): هوم م م م .

سیمیاس: خب… که چی؟

آلن: هستی که بین دو نیستی قرار گرفته چیزی بیش تر از یه وهم نیست…آخ… ،،،،،،، #پیشنهاد #باید_خواند #پیشنهاد_کتاب

#عکاسی #حسین_نوروزی #طراحی #photography #book #hosseinnorouzi #hossein_norouzi

img_0243.jpg

معرفی کتاب : خرده جنایات زن و شوهری، اریک امانول اشمیت

نام #کتاب مانع میشد تا این #اثر را بخرم، اما نهایتا تصمیم گرفتم، و خریدمش.در یک #جمله: معرکه است…

توصیه می‌کنم این کتاب رو حتماً بیوقفه بخونید، کوتاه هست وسریع نهایتا دو روز تمام می شود و توصیه دوم اینکه دو بار بخونیدش،خوندنِ دوباره‌ش واقعاً شعف‌انگیزه!

 #داستان سریع ، #جذاب و پر کششی دارد، أصلا قابل پیش بینی نیست و قول میدهم در نهایت مبهوت هنر نویسنده خواهید شد.

 این #نمایشنامه یک مرام‌نامه است دربارۀ روابط بین #زن و #مرد، از #عشق تا سکشوالیتی، #زندگی زناشوی؛ فرصت‌ها و تهدیدها…

#خرده_جنایت های_زناشوهری داستان زن و مردی که بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکشون نتونستن راحت راجع به خودشون و رابطشون حرف بزنن.

و زمانی که جسارت پیدا میکنن باهم حرف بزنن درعرض چند ساعت متحول میشن و رک و بی پرده از احساساتشون و خواسته هاشون میگن. هر چی بیشتر حرف میزنن همونقدر حرفاشون عمیق میشه و رابطشون که ظاهرا خیلی سطحی ب نظر میرسه با عمق پیدا کردن و جدی تر شدن پایدار میشه

هر دو شاید به یک اندازه مقصر هستند چون هرکدوم بخاطر غروری که داشتند پیش قدم نشدن و نخواستن که از نیازها و خواسته هاشون بگن. لیزا توجه بیشتری از ژیل می خواست و چون ژیل بهش توجه نمیکرده لیزا فک میکنه شوهرش دوسش نداره چون دیگه جوون و زیبا نیست مثل گذشته.

ژیل مغرور بوده چون اعتراف میکنه همسرش و دوست داشته ولی نخواسته علاقه ش رو ابراز کنه …

من ژیل و دوست داشتم چون خیلی صبور بود و با همون صبر و تحمل و زیرکی که داشت تونست گره های زندگی مشترکشون و پیدا کنه و راجع بهش باهم صحبت کنن و اون گره ها رو باز کنن.

من فک میکنم داستان لیزا و ژیل خیلی بین زوج های اطرافمون دیده میشه زوج هایی که زبان رابطه رو بلد نیستند و بعد از اینکه عشقشون کمرنگ و عادی شد زمانی میرسه که باید باهم حرف بزنن و از خواسته هاشون بیشتر بگن تا رابطشون همیشه پایدار بمونه ولی سکوت میکنن و این واسه خیلی ها پایان رابطه است. 

این اولین نمایشنامه ایه که از اریک_امانوئل_اشمیت می خونم و با این #تجربه سعی میکنم بقیه رو هم مطالعه کنم، خواندنش لذت بخش بؤد.کاش که اشمیت یک #دنیا نمایشنامه داشت ک تا آخر عمر من قد می داد.
#دیالوگ های کتاب:

این عشقه که از تو توقع داره. تو می خوای عشق بهت ثابت کنه که وجود داره. چه اشتباهی! این تویی که باید ثابت کنی که اون وجود داره.

– شاید اون چیزی که یک زوج باید با هم تقسیم کنن حقیقت نیست بلکه رازه . رازه این که برای من جذابی .راز این که منو می خوای . راز این که عشق تموم شدنی نیست.

img_0241-1.jpg

معرفی کتاب: زندگی عزیز آلیس مونرو

فرصتی دست داد تا اخرین #کتاب #آلیس_مونرو رو به نام #زندگی_عزیز #مطالعه کنم، بعد از خواندن کتاب های فاخری همچون #عقاید_یک_دلقک، #زوربای_یونانی ، #قمارباز و… این کتاب عجیب سطح کیفی مطالعه ام را پایان أورد، بسیار برأیم جالب بود کسی با ٨٢ سال سن وبا سابقه #نویسندگی و القابی مانند #اسطوره #داستانهای_کوتاه کتابی را در حد سطحی بنویسد.واقعیت امر این است أصلا کتاب جذابی نبود، با توجه به اینکه آدمی هستم که کتاب را باید انتها باید بخوانم توانستم به سختی تمامش کنم، #داستانهای #کسل_کننده بدون هیچ کششی ، پر از #روزمرگی های سطحی جامعه مدرن.

این کتاب شامل یازده داستان است که حول محور عشق، خیانت ، هوس و… میگذرد. 

در بخشی از داستان « آموندسن» از این مجموعه می خوانیم : «ظاهرا قطار نمی بایست این سر خط منتظر کسی شود. درها با سر و صدا بسته شدند و قطاردر مسیر برگشت به راه افتاد. بعد سکوت بود و هوای مثل یخ. درختان غان با ظاهر شکننده و لکه های سیاه بر پوسته ی سفید ، و درختچه های کوچک و نامنظم همیشه سبزی که خودشان را مانند خرس های خواب آلود جمع کرده بودند. دریاچه ی یخ زده مسطح نبود و به ساحل که می رسید پست و بلند می شد، انگار موج ها موقع فرود امدن یخ زده بودند. وساختمان مقابل دریاچه با ردیف منظم پنجره هایش ، که دور ایوان های دو سرش را شیشه گرفته بودند.زیر گنبد بلند ابرها همه چیز دلگیر بود و حال و هوای شمالی داشت، سیاه و سفید.
با این همه نزدیکتر که می شدی پوسته ی درختان غان سفید نبود؛ زرد مایل به خاکستری ، آبی مایل به خاکستری ،خاکستری!
چه ارامشی، چه جذبه ی عظیمی…!» به نظرتان آیا این کتاب لایق جایزه #نوبل می باشد، من که کاملا به اعتبار این جایزه شک داشتم، اعتقاد پیدا کردم. در عجبم که این کتاب به چه دلیلی به چاپ های بعدی رسیده!!! در نهایت این کتاب را به کسی #توصیه نمی کنم. 

تصمیم گرفتم کمی به خودم استراحت بدهم و #نمایشنامه معروف #خرده_جنایات_زن_و_شوهری نوشته #اریک_امانوئل_اشمیت را مطالعه کنم تا از این رخوت سطحی دنیای #مدرن دور شوم.

#پشنهاد_کتاب #مطالعه_نکنید

عقاید یک دلقک مطالعه کتاب خوانی حسین نوروزی

کتاب عقاید یک دلقک ترجمه محمداسماعیل زاده

کتاب عقاید یک دلقک ترجمه محمداسماعیل زاده روان است، روایتی جذاب با کشش بالا اما پایان تلخ 
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که همسرش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش،  سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده‌است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند».
 
شنیر وقتی به ماری فکر می کنه همیشه با خودش می گه مثلا ما راجع به اون کتاب با هم حرف زدیم آیا ماری می تونه بدون احساس گناه و خیانت و بدون اینکه به من فکر کنه راجع به اون کتاب با همسرش حرف بزنه ؟ این قسمتها خیلی غمگین بود و با اینکه داستان بود تمام مدت با خودم فکر می کردم می تونه این کار را بکنه ؟
این کتاب از دو دیدگاه مهم قابل  بررسی است :یکی اثرات روانی پس از جنگ و دیگری اهمیت انسان و مقابله با هر چیزی که مانع انسان بودنش است. هاینریش بل به انسان با همه ی اشتباهاتش و سادگی هایش معتقد است و به هر چه که مانع انسانی بودن باشد می تازد.
 
هانس اشنایر ِ دلقک ، انسانی است  بسیار انسان . او با چهره صادقانه مقابل ریا کاری های جامعه ایستاده است. هانس پروتستان زاده و  عاشق ماری است و به قول خودش مرض تک همسری دارد . ماری که کاتولیک است بی دین بودن هانس را نمی تواند بپذیرد ، به دلیل عقاید مذهبیش هانس را ترک می کند . هانس در طول شش سال زندگیش با ماری به عقاید مذهبی او احترام می گذاشت حتی او را صبح زود برای رسیدن به مراسم مذهبیش بیدار می کرد و حاضر بود در مراسم مذهبی کاتولیک ها با او ازدواج کند ولی ماری تنها نبود ، کاتولیک ها همواره در اطرافش حضور داشتند.
 
جهان داستانی نویسنده این اثر را شاید بتوان در یک عبارت خلاصه کرد: دفاع از گم‌شده‌ای عزیز به نام شرافت انسان! 
هاینریش بُل  نویسنده آلمانی یکی از کسانی است که آثارش را می توان انعکاسی از تنهایی و پوچی انسان مدرن نامید .بل در این رمان با لحن خطابی خویش، دنیا را هدف می گیرد و در واقع بدین بهانه مخاطب را مورد نقد و خطاب قرار می دهد.اما ارجاعات درون متنی داستان به همراه شخصیت پردازی های بسیار قوی باعث می شود این خرده روایت ها در یک فرم کلی جای گرفته و به رشته هایی تارعنکبوت وار تبدیل شوند که جدایی حتی یک سطر بدون آسیب به کلیت اثر غیرممکن باشد.
 بل می گوید:   «من با نوشتن جهان را تغییر می‌دهم. همین که می‌نویسم، جهان تغییر می‌یابد.»
 
 جملاتی از این کتاب
*هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت ، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.
 
* به اعتقاد من،عصر ما تنها شایسته یک لقب و نام است: عصر فاحشه. مردم ما به تدریج خود را با فرهنگ فاحشه هاعادت می دهند.
 
*هر کدام از ما مسائل را از دیدگاه خودش به شکلی متفاوت می بیند.
 
*برای هنر، یا کمتر از آنچه در خورش است پرداخته شده و یا بیشتر از آن.
 
*پایین تر از سطح جویبار فقط فاضلاب قرار دارد.
 
*مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند. من یک مفسر نیستم.
 
*کافر ها حوصله ام را سر می برند ، جون فقط درباره خدا صحبت می کنند.
دختری در قطار انشتارات هیرمند مطالعه کتاب خوانی حسین نوروزی

کتاب دختری در قطار

کتاب #دختری_در_قطار رمانی که این روزها بر سر زبانهاست، جالب است که بدانید با اینکه این #کتاب در سال ٢٠١۵ چاپ شده بیشترین #ریویو را در #آمازون به خود اختصاص داده، یکی از اصلی ترین دلایلی هم که دست به انتخاب این اثر زدم، همین ریویو های جذاب بود.
کمی در مورد کتاب بگویم:
داستان با کشش بالا، به طوری که نمی توانید به راحتی کتاب را از خود دور کنید، داستان به هیچ وجه قابل پیش بینی نبود.
یک #رمان معمایی وجنایی با روایتی مدرن و از ماجرای سه زن است هر کدام از این سه شخصیت تنها بخشی از حقیقت را در دست دارند که هر کس از زاویه‌ دید خودش آن‌ را برایمان تعریف می‌کند. راشل یکی از شخصیتهای رمان زنی دائم‌الخمر است که برای خودش ارزشی قائل نیست؛ از نظر او زنان فقط از دو وجه قابل‌توجه‌اند: وضعیت ظاهری‌ و نقش مادری‌شان. پس با این حساب، او که ظاهری معمولی دارد و نازا است، نمی‌تواند مورد‌ توجه مردی واقع شود. موهبتی که احتمالاً از نظر او، زن‌های دیگر قصه ـ آنا و مگان ـ از آن بهره‌مندند. راشل بیش از آن‌که در واقعیت زندگی کند، در خیال و بین آدم‌های خیالی‌ای که فقط خودش آن‌ها را می‌بیند سیر می‌کند؛ آن‌قدر که درگیر حوادث بین‌شان می‌شود. حوادثی که هیچ‌وقت رخ نداده‌اند.
دختری در قطار» یکی از پرفروش‎ترین رمان سال ۲۰۱۵ است که تنها چند ماه پس از انتشار، رکورد فروش افسانه‎ای «هری پاتر» را شکست.
قسمتی از کتاب:
چرا این قدر این خانه کوچک شده؟ چرا آن قدر زندگی آم خسته کننده شده؟ این همان چیزی بود که من می خواستم؟ یادم نمی آید. فقط چیزی که می دانم این است که چند ماه پیش بهتر شده بودم. اما الان دوباره نمی توانم فکر کنم. نمی توانم بخوابم. نمی توانم نقاشی بکشم. انگیزه فرار روز به روز در من قوی تر می شود. شب وقتی دراز می کشم می شنوم یکی در گوشم دایم می گوید: برو، برو.

چشم هایم را که می بندم در سرم پر از تصاویر گذشته و آینده می شود. چیزهایی که در رویای آن هستم. چیزهایی که باید داشته ّباشم ولی کنارشان گذاشته ام. آرامش ندارم. از هر سویی که می روم به بن بست می رسم. گالری بسته، خانه ای که در این جاده است, علاقه زنان به ورزش پیلاتس، مسیر ریل قطار ته باغ. وقتی قطار بارها و بارها از جلو من رد شود، یادم می اندازد که هزاران آدم هر روز با قطار این سو و آن سو می روند؛ اما تو هنوز سر جای خودت هستی.

رمان ۴٠٠ صفحه ای از پائولا هاوکینز #انتشارات #هیرمند و #ترجمه
#مهر_آیین_اخوت #کتاب #پیشنهاد #باید_خواند
#عکاسی #حسین_نوروزی #طراحی #photography #book #hosseinnorouzi #hossein_norouzi

پروژه مپنا توسعه نیروگاه حسین نوروزی طراحی وب سایت طراحی آیکون کاربردپزیری

معرفی پروژه: وب سایت مپنا | خدمات: مشاوره، طراحی ( interface – ui – icon )، کاربرد_پذیری (Ux)، برنامه_نویسی ( Php ) ، سئو ( SEO ) ، برندینگ ( Branding )

هر چه سازمان بزرگتر می شود، قدم در مسیر خطرناک لخت شدن می گذارد و چابکی و انعطاف خود را از دست میدهد و در ایران این مسئله به فاجعه سازمانی مبدل می شود که متاسفانه شرکت معظم مپنا هم از قاعده مستسنی نیست.
معرفی #پروژه:
نوع: #وبسایت
#خدمات: #مشاوره، #طراحی ( #interface – #ui -#icon )، #کاربرد_پذیری (#Ux)، #برنامه_نویسی ( #Php ) ، #سئو ( #SEO ) ، #برندینگ ( #Branding )
از چند ماه پیش درگیر پروژه شرکت احداث و توسعه نیروگاه مپنا هستم، در مرحله نخست درخواست بهبود اینترفیس وب سایت مطرح بود، که طَی جلسات متعدد مشاوره و با توجه به ضعف های موجود، با اینکه کد نویسی در شرایط قابل قبولی بود، تصمیم #بازطراحی (#redesign) مطرح شد.
در ابتدا نیازسنجی سازمانی صورت پذیرفت و بعد از آن کار به صورت وایرفریم ارائه گردید.
نیاز سازمان را به طور کلی می توان به اختصار اینچنین عنوان کرد: – معرفی اصولی سازمان
– طراحی جذاب و چشم نواز
– إیجاد ارتباط مؤثر با مخاطب
– افزودن إمکانات جدید با توجه به تجربه کاربری
بعد از ارایه و تأیید وایرفریم توسط سازمان وارد فاز طراحی صفحه اصلی و بازسازی استراکچر شدیم، در این مرحله با توجه به رنگ بندی سازمانی ( سرمه ای، قرمز) طیف های رنگی مختلفی ارایه گردید.
أولویت دلیل انتخاب این رنگها به شرح ذیل بود:
– رنگ سازمان
– به روز بود رنگ
– جذابیت رنگها
در مرحله بعد ایکون های اختصاصی دیزاین شد، ایکون ها به خصوصیات ذیل ارایه گردد:
– دو بعدی (وکتور)
– خروجی فایل ها ( svg. Png)
در مرحله نهایی دیزاین بر أساس استاندارد های روز وب اماده گردید، المانهای مهم این سازمان به شرح ذیل بود:
– معرفی سازمان
– پروژه های شاخص
– خدمات
– اخبار – افتخارات – اطلاعات و فرم تماس

فیچرهایی که ما به پروژه اضافه کردیم
– خبرنامه
– مقالات
– مالتی لنگویج
– جستجو
– شبکه های اجتماعی
– اشتراک گزاری
– نوتیفیکیشن
در مرحله بعد با توجه به نیاز سازمان و بودجه تصویب شد بر روی پلتفرم وردپرس ارایه شد.
این وب سایت در حالت ریسپانسیو ارایه گردید یکی از مشکل ترین و زمان برترین بخش ها فازها بهبود تجربه کاربری(ux) بود که طَی جلسات متعدد به نتیجه مطلوب دست پیدا کردیم.

زمان اجرای پروژه ٩٠ روز اعلام شده بود که موفق شدیم در ۴۵ روز ان را تحویل نماییم.
به امیدخدا امسال در جشنواره وب این پروژه به همراه چندین پروژه دیگر را ارایه خواهیم کرد، امیدوارم بتوانم در تمامی شاخه ها نامزد جایزه شوم.

#استدیو #یونیون
#UNIIUN #Creative #Design #Studio
Www.uniiun.com
Www.hosseinnorouzi.com

۱۴۶۹۳۸۱۸_۱۸۲۹۱۷۵۲۶۴۰۱۸۶۳۷_۶۰۹۶۷۸۳۹۰۱۴۷۹۴۰۳۵۲_n

کتاب قمارباز تمام شد نوشته داستایوسکی ،ترجمه استاد جلال_آل_احمد

کتاب #قمارباز تمام شد، اعتراف میکنم اشتباه بدی در انتخاب مترجم داشتم تا جایی که این اثر ارزشمند را برأیم تبدیل به یک کتاب عادی شد به طوری که فقط بگویم بار دیگر با ترجمه بهتر مجددا مطالعه خواهم کرد.
در مورد کتاب:
مهمترین بخش‎های روان پای میز قمار می‎گذرد و #داستایوسکی به شکلی تأثیرگذار #احساسات متغیر یک قمارباز را در لحظات بردوباخت ترسیم می‎کند. #نیچه عقیده داشت آنچه درباره #روان‎شناسی آموخته عمدتاً حاصل مطالعه آثار داستایوسکی‎ست؛ رمان قمارباز تأکید دیگری‎ست بر این واقعیت که هیچ نویسنده‎ای در تجزیه‌وتحلیل روان آدمی به گردپای داستایوسکی نمی‎رسد و #خواننده #رمان قمارباز درواقع #شاگردی‎ست که پای درس #روانشناسی استادی همانند داستایوسکی نشسته است.
پوچ گرایی و تقدیرستایی دو روی سکه ای به نام “صوفی گری مسؤولیت گریزی ” است. پوچ گرایی زمانه جبر را بر انسان مستولی می سازد که آدمی خود را در زیرسلطه ازلی و ابدی قوای قاهره بازیچه ای می بیند، سرنوشت قهرمانان داستان های داستایوسکی اصل رد “عقل ” و قبول “عشق ” است. در رمان “قمارباز ” از کسی عمل خیر و پاداش بی منت نمی توان سراغ گرفت.
این ترجمه ( #جلال_آلِ_احمد) را #پیشنهاد-نمی کنم ، به همین دلیل پست را بیشتر از این طولانی نمیکنیم تا فرصتی مجدد دست دهد ترجمه بهتر را #مطالعه کنم
۱۴۷۲۳۶۷۸_۱۴۵۴۶۶۵۲۳۱۲۱۵۱۹۶_۳۱۳۷۹۹۶۵۵۲۰۶۱۰۵۹۰۷۲_n

باشگاه مشت زنی نوشته چاک پالانیک ترجمه پیمان خاکسار

کتاب باشگاه مشت زنی نوشته چاک_پالانیک داستان پیچیده ای دارد و ذهن انسان را بسیار مشغول میکند، که البته ترجمه روان استاد خاکسار لذت مطالعه اثر را چند برابر میکند. کتابی بسیار تأثیر گزار با مباحث پیچیده روان شناسی، خواندنش حتما توصیه می شود.
این کتاب بحث های روانشناسی پیچیده ای را در بر میگردد و سخن اصلی آن غلبه بر ترس، رسیدن به این مرحله اوج زندگی انسان میتوانید باشد، بزرگان با رسیدن به این مرحله علاوه بر تغییر دنیای خود، دنیای دیگران را نیز الگو وار دچار تغییر و رشد کنند.
بر أساس منطق این کتاب هـیچ چیز پایدار نیست، زمانی برای همه ما پیش می أید که عصبانی و به هم ریخته میشویم و هیچ چیز بر أساس برنامه پیش نمی رود، اینجاست که باید گذشت و بی خیال شد، نشست و چایی نوشید، کتابی ورق زِد و عمیق خوابید.
این جمله یکی از معروف ترین های این کتاب است:
ﻓﻘﻂ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﺯﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻯ ﺑﻜﻨﻴﻢ

دیوید فینچر بر أساس همین کتاب فیلمی ساخت، این شاهکار فینیچر را هربار مى شود کشف کرد.مى شود دوباره تازه شد.بعضى فیلم ها را باید هى دید و هى دید تا تازه تر شوند.من وقت دیدن این فیلم هربار به این مساله فکر مى کنم که اصلن چطور چنین قصه اى در مغز یک انسان مى تواند شکل بگیرد.یا این ها به یک منبع ازلى ابدى خلاقیت متصلند یا ما خیلى از داستان پرتیم.نمى دانم…باشگاه مشت زنى داستان بى رحم و خشن معاصر بودن ماست.همین سرگشتگى هر روزه و حل شدن هاى گاه و بیگاه.همانکه فراموش مى کنیم عشق آخرین راه نجات این کشتى به گل نشسته است.بى شک این جادوى هنر ادمى مثل فنیچر است که از دل خشونتى بى مرز به چنین پلان عاشقانه اى مى رسد.
با بخش هایی موثر از کتاب همراه من باشید:
ما کارایی رو می کنیم که ازشون متنفریم چون می خوایم با پولش چیزایی رو بخریم که بهشون احتیاجی نداریم
ما بچه های نسل وسط تاریخ هستیم
هیچ هدف و مقصدی نداریم
هیچ جنگ بزرگی نداریم
جنگ ما یه جنگ روحیه
همه ما بزرگ شده تلویزیونیم و میخوایم باور کنیم که یه روز میلیونر یا سوپر استار فیلم یا موسیقی راک می شیم
ولی نمی شیم
آروم آروم داریم متوجه واقعیت میشیم
و خیلی خیلی هم کفری هستیم.
و در جایی دیگر:

شخصیت تو به شغلت نیست
به پولی که توی بانک داری نیست
به اون ماشینی نیست که می رونی
به محتویات داخل کیف پولت نیست
به اون لباس ارتشیت نیست
تو یه آشغال پر از ادا و اصولی… #باشگاه_مشت_زنی #کتاب #باید_خواند #چاک_پالانیک #پیمان_خاکسار #نشر_چشمه #حسین_نوروزی

۱۴۷۱۷۳۹۰_۱۱۷۸۵۵۳۸۶۵۵۳۵۵۰۴_۳۹۳۹۶۳۷۹۰۸۵۰۳۲۶۵۲۸_n

کمی درباره من (حسین نوروزی)

با توجه به سؤالات دوستان تصمیم گرفته ام کمی در مورد خودم بنویسم،
#طراحی، #نقاشی، #عکاسی از #علاقمندی هایم است، سعی میکنم وقتهای آزادم را با کتاب پر کنم، از هر #کتاب پارگراف در زندگیم ثبت میکنم.
#تخصص: حدود ١۴ سال است #طراحی_وب_سایت انجام میدهم، تقریبا در تمام حوزه های #آنلاین کسب تجربه کرده ام،مانند: #برنامه_نویسی، طراحی وب سایت، #کاربردپزیری #Ux #UI ، طراحی #مبایل، #برندینگ و #فروش. با اکثر برندهای قوی داخلی و خارجی همکاری داشته ام مانند: #مرسدس_بنز، #پورش، #تویوتا، ایران_خودرو، سایپا، #سامسونگ، اچ_تی_سی، شهرداری تهران، وزارات ورزش، وزارات بهداشت، وزارات نفت، مپنا و…
با شرکت های تراز اول حوزه آنلاین همکاری نزدیک داشته ام مانند: #همکاران_سیستم، سرزمین هوشمند، مدار گسترش، خانه وب، کانون وب ایران، ورق سبز، آتی نگر و… در راستی تخصصم موفق به همکاری دو ساله با شرکت امریکایی کینک ریج شده ام و یک سال نیز تجربه کار مجازی در دبی داشته ام.
در این سالها به لطف خدا موفق به دریافت ۶ #جایزه بین المللی شده ام. تعدادی از #پروژه هایم به عنوان الگو در مجلات معتبر خارجی موردنقد قرار گرفته است.
صفت بارزم ارتقاء دهنده کیفیت، یادگیری و ایده پردازی است، در زندگی جدی و منظم هستم.
هم اکنون مسئول فنی وب سایت در #شهرداری تهران و مدیر عامل و صاحب #استدیو بین اللملی یونیون هستم، همچنین در این کنار مدیریت آی تی برند سدیوس را به عهده دارم.
خانواده محور زندگیم است و همسرم بزرگترین یار و همراهم در زندگیست که با حضورش رنگی تازه به زندگی ام بخشیده، که در اینجا برایش ارزوی بهترین ها را دارم.
افتخار #شاگردی #استادان بزرگی همچون دکتر خسروی، مهندس شعبانعلی، استاد مشایخی، مهندس عمانیان، امیر_مهرانی، مهندس انوشه، مهندس رنگ و بوی و…، را داشته ام که در همینجا دستشان را به گرمی می فشارم.

تحصیلم در رشته آی تی #IT بوده ، به دلیل علاقه شخصی #انمیشن نیز رشته ای بود که به تحصیل در ان پرداختم و هم اکنون در حال تحصیل در رشته مدیریت کسب و کار #DBA هستم.

وب سایت شخصی ام www.hosseinnorouzi.com می باشد.

در انتها ارزوی شادی در این دنیا کوچک برای تک تک دوستان دارم
۶/٨/١٣٩۵

۱۴۷۳۶۳۵۰_۱۸۰۰۷۵۱۴۱۰۲۰۸۳۰۳_۶۰۶۸۳۰۹۳۰۷۶۸۹۰۰۹۱۵۲_n

کتاب قمارباز نوشته داستایوسکی ،ترجمه استاد جلال_آل_احمد

دو روز است #کتاب #معروف و جذاب دیگری را #میخوانم #قمارباز اثر #داستایوسکی ، #ترجمه #استاد #جلال_آل_احمد که خدایش بیامرزد، کتاب جذابی به نظر میرسید، تعریف ان را زیاد شنیده ام، در آثار داستایوسکی ویژگی منحصر به فرد روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است. #سوررئالیستها #مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کرده‌اند.به #پیشنهاد دوست بزرگی انتخابش کردم، سعی میکنم توضیحاتی برای آشنایی دوستان با کتاب ارایه کنم تا انتخاب راحتر شود هر چند اثار داستایوسکی نیاز با توضیح ندارد، در ادامه با من باشید:
#راوی داستان آلکسی ایوانیچ معلم سرخانه جوانی است که در جمع خانوادگی یک ژنرال روس انجام وظیفه می کند. این خانواده در اثر سهل انگاری ها و ولخرجی ها و قمار و… ژنرال, ثروت خود را از دست داده است و در شهری کوچک در اروپای مرکزی (اشاره نشده ) در هتلی زندگی می کنند. آنها چشم انتظار مرگ عمه ژنرال هستند تا ارث مناسبی به خانواده انتقال داده شود.
آلکسی عاشق پولیناست و حاضر است هرکاری که خوشایند اوست انجام دهد اما مشخص نیست که پولینا نیز علاقه ای به او دارد یا خیر .مثلاٌ آلکسی حاضر می شود بنا به دستور پولینا در محوطه هتل به بارونی آلمانی توهین کند (محض خنده!) و به همین دلیل شغل خود را به خطر می اندازد.
همه در انتظار دریافت خبر مرگ مادربزرگ از روسیه هستند اما ناگهان خود مادربزرگ وارد می شود و در همان روز نخست دلبسته قمار (رولت روسی) می شود و …
آلکسی به نحو غریبی به شانس و برد خودش در قمار اطمینان دارد و این را در صحنه های ابتدایی داستان می بینیم ولی اوج آن زمانی است که به خاطر پولینا به قمار خانه می رود:
آری گاهی اندیشه ای که هرزه گرد تر از آن نباشد, اندیشه ای که سخت محال در نظر آید, طوری وسوسه دایمی ذهن می شود که دست آخر آدم آن را شدنی می انگارد… تازه از این هم بیشتر: در جایی که چنین اندیشه ای با آرزویی قوی و پرشور جفت شود, آدم چه بسا آن را محتوم و ناگزیر و حکم ازلی بپندارد و وقوع آن را حتمی و مقدور بداند! شاید از این هم باز بیشتر, نوعی الهام, نوعی کوشش فوق العاده اراده, که تخیل اگین شده باشد, یا باز هم چیز دیگری .. نمی دانم چی, اما به هر تقدیر, آن شب (که تا عمر دارم از یادم نمی رود) معجزه ای رخ داد…
در این کتاب بحث #قمار بحثی محوری است. به نظر می رسد نویسنده می خواهد نوعی #فلسفه #زندگی را #تشریح کند. شباهت آنها چیست؟
تا اینجا جذاب بوده، بعد از خواندنش نیز #جمع_بندی مفصلی أریه خواهم کرد.
#کتاب #پیشنهاد #باید_خواند