img_0613-3.jpg

معرفی کتاب: بابا لنگ دارز اثر جین وبستر

#بابا_لنگ_دراز #اثر #جین_وبستریکی از محبوبترین اثار وی بابا لنگ دراز است که پس از انتشار به فروش بالایی دست پیدا کرد، #انیمشن بابا لنگ دارد جزء #خاطرات کودکی من است و فکر میکنم برای اکثر دوستان خاطره انگیز باشد. 

کتابی که در هر سنی باید چند بار خواند

#شخصیت أصلی #داستان جودی است، کودکی بزرگ شده در یتیم خانه، یکی از موثرین عواملی که من را به خود جذب داستان کرده روحیه شکست ناپذیر جودی است با اینکه از زندگی طبیعی برخوردار نیست، همیشه با روحیه و امید بالا ادامه می دهد.

باوری که جودی به خود دار ستودنی و بحث بر انگیز است. و همین باور باعث شده فروتنانه زندگی کند و سعی کند با تمام احترامی که برای بابا لنگ دراز عزیزش قائل است نخواهد زیر دینش بماند.

نگاه خوشبینانه جودی به زندگی، با تمام اتفاقات بدی که برایش افتاده قابل تحسین است. خود جودی هم می داند که کمی ساده نگرانه به زندگی فکر می کند اما چه بهتر از این که قوانین زندگیت قوانینی باشد که جودی برای خود تنظیم کرده؟
اگر بخواهیم در مورد #سبک نگارش کتاب بگوییم، باید توجه داشت که اساساً یکی از سخت ترین کارهای بشر، نوشتن نامه است. به ویژه در حال حاضر که کمتر اقبال و توجهی به نامه نگاری می شود. اما مهم ترین ویژگی این کتاب، سبک نگارش آن است که مانند کتاب پیشین خود یعنی بابالنگ دراز، تماماً با نامه است و شگفتا که چقدر خوب از خلال این نامه ها، وقایع مختلف بیان شده و خط داستانی کتاب حفظ می شود.

حرف درباره این کتاب زیاد است و می شود ساعت ها در مورد آن گفت و شنید. اما هیچ لذتی با خواندن آن برابری نمی کند. 

بخشی از #کتاب:

‎جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. ‎دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد…

#حسین_نوروزی

#پیشنهاد_کتاب #زندگی 

#book #flowers #camera #life #suggestions

img_0605.jpg

معرفی کتاب ‎«#شبْ_یک_شبْ_دو» #بهمن_فرسی# 

‎«#شبْ_یک_شبْ_دو» #بهمن_فرسی# ‎چند وقت پیش یکی از دوستان یک #کتاب #نایاب را برایم اورد،کتابی که بعد از انقلاب به دلیل #محتوایش نتوانست از #وزارت #ارشاد #مجوز بگیرد.

‎بعد از کمی جستجو متوجه شدم رادیوی مورده علاقه ام ” #رادیو_رغن_حبه_انگور” ان را بدون #سانسور ( تقریبا) به صورت #صوتی با أجرای فوائد ارایه کرده است، #پیشنهاد میکنم حتما ان را گوش کنید لذت خواهید برد. 

‎فُرسی این رمان را به شیوه نامه‌نگاری عاشقانه نوشته و در آن روشنفکری روایت می‌شود که سرخوردگی‌های عاطفی خود را به شکل عصیان برضد همه نظام‌های #اخلاقی و #اجتماعی بروز می‌دهد
‎راوی #داستان، زاوش ایزدیان، پس از عشقی به ناکامی کشیده نامه‌های #معشوق، بی‌بی، را مرور می‌کند و رمان با این نامه‌ها تبدیل به یک اثر تلخ و سرخورده می‌شود. بی‌بی دختر یک خانواده ثروتمند است که در اروپا طراحی لباس و آرایش خوانده و برای فاحشه‌ها طرح لباسی با عنوان «شبْ یک شبْ دو» تهیه کرده است. او در ایران وارد جمع هنرمندان و رشنفکران می‌شود و با زاوش ایزدیان آشنا و همخوابه می‌شود. بعد از اینکه از ایران خارج می‌شود در زوریخ ازدواج می‌کند و به نامه‌نگاری با زاوش ایزدیان می‌پردازد و هر وقت به ایران می‌آید آرامش را در آغوش زاوش می‌یابد.

‎بخشی هایی از داستان:

‎”من متخصص نادیده گرفتن هستم. و متخصص در خود رنج بردن. برای همین است که در این روزگار خودم را یگانه و بیگانه می بینم. مگر نادیده گرفتن معنای دیگری هم دارد؟” ” به تو توصیه می کنم جغرافیایی را بخواه و آرزو کن که در آن، بی هیچ سعی و قصد قبلی، با کلمات شسته و تیز، بتوانی راضی بودن و راضی نبودن را بگویی و بنویسی.” “قصه های عشقی معاصر تو اتاق امانتی رفقا شروع میشه، با درد بی جایی و سرگردونی تو خیابونا ادامه پیدا می کنه و، تو  تاکسی هم نمی دونم بالاخره تموم میشه یا همین طور پا در هوا می مونه.”

‎”بی کاری هایمان را در آتلیه می گذرانیم. عرق و آبجو و سوسیس می خوریم. جفنگ می گوییم. نقشه های گنده گنده می کشیم و در واقع هیچ گهی نمی خوریم. یا همان گهی را می خوریم که همه می خورند.”

‎پ.ن: این کتاب به دلیل محتوایش به همه پیشنهاد نمی شود

‎ #پیشنهاد_کتاب 

‎#کتاب_صوتی

‎#عکاسی #ساعت #چرم

#book #reading #leather #watch #stamp #design #photography

img_0432.jpg

معرفی کتاب: زندگی کوتاه است اثر یاستین گوردر

امروز قصد معرفی کتاب زندگی کوتاه است از یاستین گوردر نویسنده نروژی و استاد فلسفه را که متاسفانه آثار با ارزشش درایران شناخته شده نیست بپردازم، این کتاب با به چالش کشیدن مکتب کلیسای کاتولیک، نقدی بر اعترافات معروف آگوستین قدیس است که در قالب نامه‌ای کوتاه و عاشقانه از زبان معشوقه‌ی دوران جوانی او نوشته شده. کتاب کوتاه ١٠٠ صفحه ای با زبانی ساده و تأثیر گذار همچنین سیری روان، در نقد تمایلات متصبانه و خشک قدیس آگوستین نتنها زمان زیادی برای مطالعه از شما نخواهد گرفت، درسهایی زیادی نیز به شما خواهد آموخت.در بخشی از کتاب می خوانیم:

تمامی امور یاوه و پوچ این دنیا را بگذاریم و بگذریم و خود را یکسره وقف جستن حقیقت کنیم.زندگی حقیر است و ساعت مرگ نامعلوم؛ چون به ناگاه در رسد، در چه حالی از دنیا رخت بر خواهم بست؟ و آنچه را که در آموختنش در این دنیا سهل‌انگاری کردم، کجا خواهم آموخت؟
داستان در خصوص « مارکوس اورلیوس آگوستین» معروف به آگوستین قدیس، فیلسوف و نظریه پرداز قرن ۴ میلادی است. مارکوس در جوانی عاشق دختری همسن خود به نام « فلوریا آملیا» می‌شود و دوازده سال از عمرش را به صورت غیررسمی با او زندگی می‌کند. آگوستین علاقه‌مند به علم و حکمت است و در سنین کم، مقام مدرس و خطیب سلطنتی را کسب می‌کند. پس از مطالعه‌ی آثار سیسرون ( خطیب و نویسنده‌ی رومی) به فلسفه و تجرید روی می‌آورد. انقلابی روحانی در وجود اگوستین شکل می‌گیرد و جلوه‌های زندگی مادی در نظرش رنگ می‌بازد. پس معشوقه‌اش را که یادگار ایام غفلت و نماد وسوسه و معصیت است از خود می‌راند و توّابانه به جامعه‌ی رهبانیت کلیسا می‌پیوندد. سال‌ها بعد وقتی که اسقف بزرگ کلیسای هیپورگیوس شد مجلّد اعترافات مشهور خود را می‌نویسد. 
بخشی از کتاب :

در کتاب دهم، انزجارت نه تنها از حواس و لاجرم آفرینش الهی تاکید دارد، بلکه از خود حس‌ها هم منزجری… گویا حتی شرمت می‌آید که چیزی بخوری، چون ممکن است خوشت بیاید. اما حالا خداوند به تو آموخته که « غذا را همان گونه مصرف کنم که انسان دارو را به کار می‌برد». مبارکت باشد! حتی تصورش هم حال مرا به هم می‌زند. نوشته‌ای: « همیشه دانستن این که بدانیم این غذا برای ادامه‌ی زندگی لازم است، یا لذتی پنهانی که آن را از ما طلب می‌کند، آسان نیست». نه، ای وای من، اسقف… من شخصا به این کلمات ساده از هوراس ارجاع می‌کنم: « چه آرامش‌بخش است که گه‌گاه خود را رها کنیم.»

در انتها با توجه به جنس جامعه و نزدیکی حال و هوای ان با فرهنگ ایران، خواندن این کتاب را به همه دوستان پیشنهاد می کنم

img_0498.jpg

معرفی کتاب: استیو جابز ، شیوه های مدرن رهبری اثر جی الیوت

بعد از فوت #استیو_جابز یکی از تاثیر گذارترین افرادی پیشرو در حوزه #تکنولوژی، #کتاب و #فیلم های زیادی منتسب به ایشان روانه #بازار شد یکی از بهترین های این کتاب ها، کتاب استیو جابز، #شیوه های_نوین_رهبری #نوشته #جی_الیوت همراه و #مشاور دیرین أو در طول #زندگی وی بوده است. که در آن علاوه بر مطرح کردن زاویه های مختلفی از زندگی ایشان، #تکنیک ها و روشهای وی در رهبری شرکت #اپل و سایر #شرکت های زیر مجوعه پرداخته است.من بعد از آشنایی با #نوار #علاقمند شدم این کتاب را که قبلا #مطالعه کرده بودم را تهیه کنم و مجددا با صدای زیبای #استاد #میکائیل_شهرستانی #گوش کنم و این تجربه نیز همانند کتاب #جاناتان_مرغ_دریایی بسیار لذت بخش بود و به شما نیز پیشنهاد میکنم.

در ادامه بخش هایی از کتاب را معرفی خواهم کرد:

استیو جابز نقل می‌کند: #جمله قدیمی از #وین_گرتزکی(بازیکن اسطوره‌ای هاکی روی یخ) هست که من دوستش دارم: موقع هاکی ترجیح می‌دهم ببینم توپ کجا خواهد رفت و بر اساس آن حرکت هایم را تنظیم می‌کنم، به جای آنکه کورکورانه دنبال توپ حرکت کنم. ما هیمشه در اپل سعی می‌کنیم این کار را بکنیم. اما جادوی افشا شده از جابز در این لوح فشرده تنها به این عبارات و نکته‌ها کوچک خلاصه نمی‌شود. جایز در این کتاب از چگونگی تاسیس اپل با همکاری استیو وازنیاک و تولید اولین رایانه شخصی‌شان با عنوان اپل ۱ و ۲ را شرح می‌دهد و در ادامه درباره چرایی جداییش از اپل در سال ۱۹۸۵ سخن می‌گوید. چرایی تاسیس شرکت نکست کامپیوتر و ایجاد اولین مرورگر وب در جهان و در ادامه بازگشت دوباره جابز به اپلتا ماجرای ایجاد آی پد و فروشگاه آی تیونز و نیز خرید شرکت معروف پیکسار که انقلابی در تولید انیمیشن‌های کامپیوتری ایجاد کرد. اما این همه ماجرا نیست! چرا جابز دیوانه‌ها، سرکش‌ها و دردسرسازان و کسانی که دنیا را جور دیگری می‌بینند و ممکن است بعضی‌ها آن‌ها را دیوانه پندارند را نابغه‌ می‌پنداشت؟ چرا باور داشت دنیا را همان‌هایی تغییر می‌دهند که آن قدر دیوانه‌اند که فکر می‌کنند از پس این کار بر می‌آیند؟

#پیشنهاد_کتاب

#نوار

#کتاب_صوتی

img_0460.jpg

معرفی کتاب: لبخند بی لحجه نوشته فیروزه جزایری دوما

#لبخند_بی_لهجه کتابی سراسر #طنز از #فیروز_جزایری #نویسنده #ایرانی تبار که به همراه #خانواده در کودکی به #امریکا #مهاجرت می کند.بسیار #جذاب و #خواندنی است و حتما به دوستان #پیشنهاد می کنم، این دومین اثر وی است که کیفیت نگارش ان بسیار بهتر شده است، اولین #کتاب ایشان #عطر_سنبل_عطر_کاج بود که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.کتابی که از خواندن و هدیه دادن ان هـیچ وقت پشیمان نخواهید شد. من به شخصه این اثر را بارها هدیه داده ام و بازخوردهای خوبی گرفته ام.این کتاب انعکاسی از نگاه جذاب و طنزآمیز نویسنده به زندگی در ایران و آمریکاست که باورهای مشترک را با وجود دیواری که مرزها ایجاد کرده اند، یادآور می شود. این کتاب در ۳۰ بخش با عناوینی طنز آمیز می کوشد کوچکترین مسایلی که در زندگی با آن موجه ایم را در شمار نادرترین پدیده هایی جلوه دهد که ممکن است تکراری نداشته باشند و با استفاده از الفاظی ساده، رنگ خاکستری را از چهره تکراری برخی روزهای عمر بردارند.  

استفاده از کلمات طنزآمیز متن این کتاب، خواننده را به طور ضمنی با برخی رفتارهای ناشایست اجتماعی که در قالب فرهنگ درمی آیند، آشنا می کند؛ رفتارهایی مانند دورغ گفتن، غیبت، بدگویی و کنجکاوی های بیش از حد که در اغلب تغییرات زندگی اجتماعی نظیر مراسم ازدواج، ورود فردی جدید به دایره ارتباطات قبلی، تغییر مکان، خرید وسایل جدید و … رخ می دهند. 

نحوه مواجهه با شرایط و رخدادهایی که در طول زندگی هر فرد ممکن است بارها تکرار شوند، از جمله آموزه های غیر مستقیمی است که خاطرات نویسنده اثر به آن توجه دارد. تعارف کردن، یکی دیگر از ویژگی های ایرانیان است که در این کتاب به آن اشاره می شود و نوع برخوردی که میهمان دربرابر تعارفات میزابان دارند، بخش هایی از این کتاب را رقم می زنند.  

بخشی از کتاب :

هر نسلی لباس خاص خودشان را دارند؛ مثلاً، یک نسل شلوارهای بلند و پاچه گشاد می پوشند. نسل بعد ترجیح می دهند شلوارهای پاچه تنگ و باریک تا قوزک بپوشند. یک سال پاچه های شلوار را با دقت تو می گذراند و سال بعد آن را ریش ریش می کنند. 

لباس عزا هم مانند شلوار از مُد پیروی می کند…

#پیشنهاد_کتاب

#داستان #رمان

#نشر #هرمس

img_0452.jpg

معرفی کتاب: جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ

#جاناتان_مرغ_دریایی، نام کتابی است که امروز قصد #معرفی ان را دارم، این #داستان_کوتاه یکی از محبوبترین اثار #ریچارد_باخ است، این کتاب یکی از آثار #فاخر #ادبی و #روانشناسی تا به امروز است که هر کسی بایستی ان را #مطالعه کند. من این کتاب را بارها مطالعه کردم و هر بار نکته جدیدی از ان دریافت کرده أم، چند وقت پیش با #وب_سایت #نوار آشنا شدم و دیدم این کتاب را با صدای #استاد #مهرداد_اسکویی به صورت #صوتی اماده کرده است، ان را خرید و از گوش دادن ان بسیار لذت بردم، اگر زمان کم دارید نوار می تواند به شما در مسیر مطالعه بسیار کمک کند، بعد از این صحبت ها بهتر است به کتاب بپردازیم :جاناتان مرغی دریایی است که امور روزمره مانند جنگیدن برای شکار ، #خوردن و #خوابیدن او را راضی نمی کند و به او معنا نمی بخشد او تلاش می کند که معنای تازه ای به زندگی خود ببخشد. أو با غلبه بر ترس خود توانست معنای جدیدی به زندگی خود ببخشد. أو با خود گفت چه چیز مهمتری  در زندگی وجود دارد؟ به غیر از این آمد و شد پرتقلای کسالت بار مرغان دریایی برای دست‌یابی به لقمه‌ای غذا، دلیل دیگری نیز برای زیستن وجود دارد‪.‬

او با خود گفت‪: ‬ما قادریم خود را از اسارت جهالت و سنت‌های غلط پیشین آزاد کنیم و با تلاش و صبر و اراده، بر محدودیت‌های زندگی غلبه کنیم و راه جدیدی که به تکامل ما منتهی می‌شود گزینش کنیم‪. ‬ما می‌توانیم خود را به عنوان آفریده‌های با شعور و با فضیلت و دارای مهارت بازشناسیم. آن‌وقت است که می‌توانیم خود را از تمام اسارت‌ها رها کنیم و می‌توانیم پرواز را بیاموزیم‪.‬

‪در بخش دیگری ‬جاناتان از چیانگ، مرغ فرزانه، سؤال می‌کند: آیا اینجا واقعا بهشت است؟

“جاناتان، بهشت یک مکان نیست و یک زمان هم نیست!  بهشت یعنی جایی که تو  آنجا حضور داشته باشی .‪حضوری با لذت، ‬ ، بهشت یعنی: کامل شدن! 

نتیجه ای که می توان از این داستان ارزشمند گرفت داشتن هدف مشخص در زندگی است

هدف جاناتان در زندگی‌اش مشخص بود. در هدفش غرق شده بود. فکر کرد که در کجا ضعیف عمل می‌کند و همان‌ها را شناسایی کرد و بیشتر تمرین کرد. نقاط ضعفش را پیدا کرد. تمام حواسش را روی هدفش متمرکز کرد‪. ‬همه تلاشش را کرد. به حرف دیگران اهمیتی نداد، چون دیگران را نمی‌دید و فقط هدفش را می‌دید. هدفش اینقدر به او انرژی می‌داد که اصلاً احساس خستگی و کسالت نمی‌کرد. نا امید نشد و تا به هدفش نرسید آرام نگرفت.

در انتها می توان این بیت را فهمید:

یاران ره عشق منزل ندارد             این بحر مواج ساحل ندارد
#پیشنهاد_کتاب

#مطالعه

img_0424.jpg

معرفی کتاب: بینوایان ، ویکتور هوگو

#بینوایان به #فرانسوی: Les Misérables) رمانی #نوشته #ویکتور_هوگو، #نویسنده سرشناس فرانسوی است. این #کتاب اولین بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شده و یکی از بزرگترین رمانها قرن ۱۹ است.

کمتر کسی است که با کتاب، داستان ، #فیلم ان آشنا نباشد، أین کتاب به قدری تاثیر گذار است که در بخش هایی زیادی انسان را وادار به تفکر می کند، در بخش هایی حتی اشک من را در اورد، به گونه ای که من پراگراف های اخر را با بغض و چشمان گریان به اتمام رساندم.

این کتاب که خواننده پیش از این لحظه در کلیات و جزئیات از این سو به آن سو می رود…یک فرایند از شر به خیر، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز ، از اشتها به وجدان ، از فساد اداری به زندگی ؛ از حیوانیت به #انسانیت، از جهنم به بهشت ، از هیچ به خدا. نقطه شروع : جسم ، مقصد : روح. یک هیدر در آغاز ، و یک فرشته در پایان.

باور کردنی نیست کتابی در أین حجم ١۶٠٠ صفحه همیشه در اوج باشد، و این نمایانگر قلم پر قدرت أین #نویسنده است، 

نمی دانم أین اثر فوق العاده را چکونه شرح دهم که حق مطلب ادا شود ولی به طور خلاصه خدمتان عرض میکنم؛

در کل داستان اصلی قصه ژان والژان است، کسی که یک نیروی خوبی در جهان می شود اما نمی‌تواند از گذشته مجرمانه خود فرار کند. رمان از پنج بخش تشکیل شده است، هر بخش به چندین کتاب تقسیم شده و هر کتاب به فصل های متفاوت. 
داستان در ۱۸۱۵ در دینی آغاز می شود، جایی که ژان والژان به عنوان یک روستایی پس از نوزده سال حبس – پنج سال برای دزدیدن نان برای سیر کردن خواهر و خانواده او و چهارده سال به خاطر فرارهای متعدد او- از زندان آزاد شده است. او توسط مهمانخانه دار پس رانده می شود زیرا گذرنامه او زردرنگ است و نشان می دهد که پیش از این جبرکار بوده است. او با عصبانیت در خیابان می خوابد. اسقف خیراندیش دینی، مایرل به اون پناه می دهد. هنگام شب ژان والژان با ظروف نقره مایرل فرار می کند. هنگامی که پلیس او را دستگیر می کند، اسقف مایرل وانمود می کند خود ظروف نقره را به او داده است و پافشاری می کند که او دو شمعدانی نقره را که فراموش کرده بود نیز با خود ببرد. پلیس توضیحات او را می پذیرد و می رود. مایرل می گوید زندگی او را برای خدا بخشیده است و او باید پول این شمعدانی ها را برای ساختن یک مرد صادق از خود به کار برد. سخنان مایرل والژان را به فکر فرو می برد. هنگامی که او در خود فرو رفته است از روی عادت سکه ۴۰ سوئی کودکی دوازده ساله به اسم پتی جرویس را می دزدد و او را تعقیب می کند. او سریع خود را باز می یابد و کل شهر را به دنبال او می گردد. در همان زمان سرقت او به مسئولین گزارش می شود. والژان خود را پنهان می کند زیرا اگر او دستگیر شود باید تمام عمر خود را به عنوان جبرکار سپری کند. شش سال می‌گذرد و والژان از نام موسیو مادلین استفاده می کند. او صاحب یک کارخانه ثروتمند می شود و به عنوان شهردار شهری انتخاب می شود که با نام م ـــــ-سور-م ـــ شناخته می شود، (مونتروی، پا-دو-کاله). هنگام قدم زدن در خیابان مردی را می بیند به نام فوشلوان که در زیر چرخ های یک گاری گرفتار شده است. هنگامی هیچ شخصی برای بلند کردن گاری حتی در ازای پول داوطلب نمی‌شود، تصمیم می گیرد خود او دست به نجات فوشلوان بزند. او زیر گاری می خزد، آن را بلند می کند و فوشلوان را نجات می دهد. بازرس شهر، بازرس ژاور هنگام حبس والژان نگهبان زندان تولون بوده است. او پس از مشاهدۀ قدرت فوق العاده والژان به اون مشکوک می شود.
أین اثر انقدر قوی است که منبع کتاب ها، نمایشنامه ها، تاتتر ها و فیلم های بسیاری است.

در انتها میگویم این اثر بدون شک زینت هر کتابخانه است.

پیشنهاد_کتاب #باید_خواند#

img_0435.jpg

معرفی کتاب : باغ سامورایی، گیل تسوکیاما

#باغ_سامورایی #کتابی که أرام أرام در #روح رسوخ میکند و #خواننده را در خود غرق می کند، #داستان در ابتدا روندی کند و غیر جذاب دارد ولی به ارامی گره هایی در ذهنت إیجاد می کند به طوری که وقتی به خودت می ایی می بینی مقهور هوش #نویسنده شده ای و داستان جزی إز فکرت شده است.
#فرهنگ غنی که در آن #ایمان، انسانیت و #اخلاق موج میزند. کار و #تلاش عضو جداناشدنی این #زندگی است، در این کتاب به شباهت فرهنگ #سنتی و غنی #ژاپن و #ایران پی میبریم، یکی إز موضوعات جالب در هر دو فرهنگ #مذهب است، موضوع دیگر قابل تامل #خرافات است که در هر در فرهنگ به شدت به آن پرداخته می شود.

#خودکشی یکی إز سوالات همیشگی من إز فرهنگ ژاپنی بود که چرا این کشور متمدن آمار خودکشی بالایی دارد، ایشان مردن را به زندگی با ننگ وإلا تر میدانند، حتی با خود کشی …

داستان به سال های ١٩٣٠ زمان جنگ ژاپن و چین بر می گردد، جوانی به نام ماتسو سان به دلیل بیماری به خانه اجاددی خود در دهکده کوچکی در ژاپن نقل مکان می کند، در آنجا به همراه سرایدار پیر و اجدادی خانواده خود درگیر موضوعات مختلف و جذابی می شود و أو پرده إز رازهای أو بر می دارد.

‏ (Gail Tsukiyama) گیل #تسوکیاما #نویسنده #زن داستان زاده #امریکا، إز پدری ژاپنی و مادری چینی هست و همین موضوع دلیل جذابیت تعاریف جذابیت داستان می شود به گونه اَی که به بهترین وجه تقابل دو فرهنگ ژاپن و چین را تفسیر میکند. 
بخشی إز داستان:
مروری بر کتاب 

…ماتسو در زد و ایستاد. منتظر بودم تا همان سلام و احوال پرسی را از زیر روسری سیاه ببینم. چند لحظه گذشت و جوابی نیامد. ماتسو یک قدم به عقب رفت و این بار محکم تر در زد. وقتی جوابی نشنید به سوی من برگشت و به آرامی گفت: «حتما در باغ است.»
چند دقیقه ای طول کشید تا بتوانم حالت عادی پیدا کنم. «ساچی» روی زمین ناهموار و شیب دار، کوه هایی از صخره و سنگ ساخته بود و دور آن هارا از شن و سنگ های بلند تزیین کرده بود که مثل رودخانه سنگی پایین می ریخت و در دریا یا دریاچه ای محو می شد.

سطح آب با سنگ ریزه های صاف و گرد شکل گرفته بود. این سنگ ها صاف و دایره وار چیده شده بودند تا نمایانگر گرداب ها و امواج باشند. با صدای بلند گفتم:«یک دورنمای خشک.»

ماتسو ناگهان گفت:« اسم این باغ، باغ سنگی است.»
از این که می دیدم چگونه سنگ های تیره و روشن چنین منظره بدیعی به وجودآورده، حیران بودم. گفتم:«زیباست.» …
‎ #پیشنهاد #باید_خواند #پیشنهاد_کتاب

‎#عکاسی #حسین_نوروزی #طراحی #photography #book #hosseinnorouzi #hossein_norouzi

img_0246.jpg

چیچو کاراکتری دوست داشتنی

در سالهای نزدیک، دوران #تحصیل در رشته #انیمیشن به در خواست #استاد دست به #طراحی #شخصیت زدیم، در اتودهای أولیه #کاراکتری طراحی گردید که بتواند با مخاطب خود ارتباط بر قرار کند، اینجا بود که چیچو خلق شد.#چیچو #خرگوشی شاد، فعال و پر انرژی #نارنجی رنگی است که تمام خصوصیات یک کارکتر جوان را داشت.
به مرور زمان أو تکمیل شد و روح گرفت و شد یار و همراه من در زندگی. 

در اینده بیشتر با من و داستانهای أو آشنا خواهید شد.
#خلق #کاراکتر #ایرانى #دوست_خوب #مهربان #خلاقیت #خلاق #ایده #خرگوش #character #animation #design

img_0245.jpg

معرفی کتاب: من ملاله هستم

چند هفته است که به دلیل مشغله های فراوان کاری نتوانسته أم پستی أماده کنم، به هر حال با کتابی جذاب در کنارتان هستم، با من باشید تا شما را با دنیای زیبای یک شیر زن إز سرزمینهای نزدیک اما گمنام آشنا کنم. ‎من_ملاله_هستم #داستان قهرمانی و شجاعت یک #دختر #پاکستانی است#.سرگذشتی قهرمانانه إز یک #نوجوان یه برأی ارزوهای خود می جنگد، #داستان بسیار تأثیر گذار با کشش بالا که خواننده را در عمق فاجعه ای غیر انسانی غرق میکند.

با خواندن چند #صفحه إز این کتاب حس کاملا متفاوتی در شما ایجاد می شود. انگار ندای درونی ملاله را می شنوید که به گرمی از افراد تشکر می کند. خواندن این دو، سه صفحه اول کتاب حس خیلی خوبی در شما ایجاد خواهد کرد و همین نشان می دهد که این کتاب متفاوت است.
وقتی که کتاب را می خوانید متوجه می شوید که در نهایت سادگی نوشته شده است و می توانید روزمرگی ها و ترس های یک دختر کم سن و سال را تصور کنید. ‎این کتاب در مورد زندگی و خاطرات ملاله یوسف زی می باشد که در دره ای در پاکستان به نام سوات زندگی می کند. ملاله از لحظه تولد، زندگی خود را شرح می دهد. از لحظه ای که به دنیا آمدنش با شادی و خوشحالی خانواده و فامیل همراه نبوده است.

‎کتاب شامل ۵ بخش می باشد که بیشتر آن در مورد فضای تاسف بار پاکستان می باشد. در این کتاب به شکل کوتاهی #تاریخ پاکستان نیز آورده شده است.

‎ملاله ماجرای زندگی خود را در دره زیبای سوات گرفته تا بیمارستان بیرمنگام را شرح می دهد و از #خاطره ها و آرزوهایش در این کتاب می گوید. از علاقه اش به مدرسه و تحصیل حرف می زند و از ترسی که در زندگی تجربه کرده است می گوید. از فضای سیاسی در پاکستان و #طالبان می گوید و از اینکه چقدر زندگی در #انگلستان متفاوت است می گوید.

‎در این کتاب ماجرای شلیک به ملاله را نیز می خوانیم. و اینکه چگونه او….

قسمت هایی خواندنی از کتاب:

” پدرم همیشه می گفت: ملاله، من از آزادی تو محافظت خواهم کرد. از رویاهایت دست نکش.”

” این که به چه زبانی سخن بگوییم مهم نیست، مهم تر از همه کلماتی است که بر زبان می آوریم.”

” امروز در آیینه به خودم خیره شدم و لحظه ای در اندیشه فرو رفتم. یک بار از خداوند خواسته بودم که یک یا دو اینچ قد مرا بلندتر کند. اما او مرا به بلندای آسمان رساند به قدری که دیگر نمی توانم خودم را اندازه بگیرم. بنابراین به عهدی که با خداوند بسته بودم عمل کردم و صد رکعت نماز نافله خواندم.”

#پیشنهاد #مطالعه