معرفی کتاب فکوس دینیل گیل من focus

کتاب تمرکز نوشته دانیل گلمن

کتاب تمرکز نوشته دانیل گلمن icon-thumbsup

چند وقتی هست که خواندن رمان را کم کردم و بیشتر مطالعات تخصصی قرار داده ام، در انتخاب هایم هم مثل رمان با وسواس عمل می کنم و اکثرا کتاب های رفرنس در لیست های مطالعه قرار میدهم
درکتاب قبلی (قدرت عادت) که به چگونگی شکل گرفتن رفتار اشاره داشت پرداختم، عادات یکی از مهمترین عوامل موفقیت ما در زندگی ماست، این نکته بسیاراهمیت دارد که به دلیل ظرفیت پایین انسان (قدرت فیزیکی) همچین محدود بودن زمان بایستی بسیاری از کار ها را در سیکل و چرخه عادت قرار بدیم تا بتونیم بهترین نتیجه رو کسب کنیم، کتاب تمرکز نیز اگر در کنار قدرت عادت قرار بگیره میتونه عملکرد فکری و فیزیکی ما رو به طرز غیر قابل باوری بهبود ببخشه در ادامه سعی می کنم نکات مهم رو اشاره داشته باشم.

این کتاب به تکنیک تمرکز اشاره دارد که در رسیدن به موفقیت در زندگی حائز اهمیت است در مثالی از کتاب قانون ده هزار ساعت رو زیر سوال میبره و میگه اگر تکنیک اشتباه باشه شما ۱۰ هزار ساعت هم که صرف کاری کنید هیچ وقت نمی تونید توی اون موفق باشد.

دقت کردید وقتی برای مدتی تلفن همراه خود را چک نمی‌کنیم دچار دل‌هره‌ی از دست دادن پیغام‌ها، ای.میل‌ها و ارتباطات خود می‌شویم. هنگامی هم که سراغِ گوشی می‌رویم و پیغام جدیدی نمی‌بینیم ناراحت می‌شویم. از این شاخه به آن شاخه پریدن و پاسخ دادن به محرک‌های مختلف و در معرض اطلاعات بسیار زیاد بودن باعث می‌شود که ما آن‌گونه که نویسنده توصیف می‌کند «در عصر حواس‌پرتی» زندگی کنیم. سر زدن مرتب به تلگرام، توییتر، ای.میل و رابط‌هایی از این دست ما را دچار مشکل عدم تمرکز کرده‌است. ما نمی‌توانیم تصمیم بگیریم در لحظه به چه چیزی توجه کنیم.
با این وجود، نویسنده تمرکز کردن را ممکن می‌داند. آن‌چه باید بیاموزیم این است که چه‌گونه تصمیم بگیریم که «من می‌خواهم به این چیز توجه کنم و به چیزهای دیگر فکر نکنم». درواقع کنترل اوضاع را به دست بگیریم و توجه خود را به‌صورت ارادی معطوف به چیزی کنیم و اجازه ندهیم حواس‌مان به چیزهای دیگر پرت شود. به‌طور مثال روزنامه‌نگاران نیویورک تایمز همگی در یک سالن بزرگ و پرسروصدا کار می‌کنند اما می‌توانند بر روی کار خود متمرکز شوند و بدون این‌که سروصدای دیگران حواس‌شان را پرت کند، کارهای بسیار زیاد خود را در طول روز انجام دهند. نویسنده این مثال را نمونه‌ای از ارادی بودن تمرکز می‌داند.
اراده‌ی همه برای تمرکز قوی نیست. اکثر مردم در طول مدت‌زمان کاری مشغول خیال‌پردازی هستند یا برای کارهای غیرمفید وقت تلف می‌کنند. به همین دلیل تقویت مهارت توجه ارادی اهمیت زیادی دارد. ما باید بتوانیم هروقت لازم داریم روی چیزی که می‌خواهیم تمرکز کنیم و حواس‌مان به چیزهای دیگر پرت نشود.
ای تقویت توانایی تمرکز و جلوگیری از حواس‌پرتی، دو تمرین لازم است. این دو تمرین از آن‌جا ناشی می‌شود که ذهن ما درواقع دو جور کار می‌کند. یکی از بالا به پایین و دیگری از پایین به بالا. ذهن پایین به بالا دستور کارهای خودکار را صادر می‌کند. سریع است و با احساسات به سرعت تحریک می‌شود و به آن پاسخ می‌دهد. به همین دلیل افرادی که با این شیوه‌ی ذهن بیش‌تر کار می‌کنند نسبت به محرک‌های محیطی آسیب‌پذیرتر هستند.

ذهنی که برنامه‌ریزی را انجام می‌دهد و به ما کمک می‌کند چیزهای جدید یادبگیریم، ذهن بالا به پایین است. این کارکرد ذهن را می‌توان به‌صورت ارادی کنترل کرد. عده ای را در یک صف تصور کنید. بعضی از این عده ممکن است چنان غرق در افکار خود باشند که اگر کسی نوبت آن‌ها را هم رعایت نکند متوجه نشوند. اما کسانی که روی محرک‌های محیطی حساس هستند قطعاً به این کار واکنش نشان خواهند داد.

اما تمرکز داشتن برای رسیدن به هدف فقط لازم است نه کافی.برای موفق شدن و رسیدن به هدف، ما نیاز به «اراده» و «انگیزه» نیز داریم.یکی از راه‌های ساخت این تمرکز آن است که کاری را انجام دهیم که دوست داریم. اگر کاری که انجام می‌دهم بازتاب چیزهایی باشند که شخصاً برای ما ارزش دارند، ما فرد با اراده‌تری خواهیم شد. چرا که کار کردن برای رسیدن به هدفی که آن را دوست داریم به ما انگیزه می‌دهد و دست‌یابی به نتیجه را نیز با اهمیت‌تر می‌کند. ما از کار و از نزدیک شدن به هدف لذت می‌بریم.عامل دیگری که کتاب بر آن تاکید می‌کند یک‌دلی (Empathy) است. یک‌دلی در دو نوع یک‌دلی شناختی (Cognitive Empathy) و یک‌دلی احساسی (Emotional Empathy)‌وجود دارد. یک‌دلی شناختی همان چیزی است که به ما کمک می‌کند خود را جای دیگران بگذاریم و آن‌ها را درک کنیم. این، چیزی است که بیماران روانی نیز از آن برخوردار هستند. آنان اگر کسی را ببینند که معشوقش درگذشته، می‌توانند اندوه او را ببینند و دریابند که او ناراحت است اما از سوی دیگر احساس او را حس نمی‌کنند. به همین دلیل است که می‌توانند دیگران را بازی‌چه کنند و از آن‌ها استفاده‌ی ابزاری کنند.

خلاصه‌ی کتاب تمرکز این‌که نویسنده سه‌جور تمرکز را بر می‌شمرد. ۱-تمرکز درونی ۲-تمرکز بیرونی و ۳-توجه به دیگران. درباره‌ی اهمیت و کارکرد هرکدام از این سه نوع توضیح می‌دهد و متذکر می‌شود که تمرکز داشتن کارآیی ما را بالاتر می‌برد و توانایی‌مان برای موفق شدن را بیش‌تر می‌کند. زندگی‌ای که در آن توجه ما به خودمان، دیگران و محیط است، هم زندگی روزمره‌ی ما را بهتر می‌کند و هم آینده‌ی ما را.

علاوه بر این توجه و تمرکز در سطح سازمانی نیز اهمیت بسیاری دارد چون رهبر سازمان باید هم خود دارای تمرکز باشد و هم تمرکز گروهش را به سمت چیزی که هدف سازمان است معطوف کند.

علی‌رغم همه‌ی این فواید تمرکز، نویسنده توصیه می‌کند گاهی اوقات نیز تمرکز خود را از همه‌چیز برداریم. به حواس‌مان استراحت دهیم و اجازه دهیم سیالانه حرکت کند. این کار نتایج خوبی هم به‌همراه خواهد داشت و باعث می‌شود به چیزهایی دست یابیم که هنگام تمرکز امکان دست‌یابی به آن را نداشتیم.

پیشنهاد می کنم مطالعه این کتاب را از دست ندهید، آموزه های زیادی برایتان به همراه خواهد داشد.

 

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked*