img_0435.jpg

معرفی کتاب : باغ سامورایی، گیل تسوکیاما

#باغ_سامورایی #کتابی که أرام أرام در #روح رسوخ میکند و #خواننده را در خود غرق می کند، #داستان در ابتدا روندی کند و غیر جذاب دارد ولی به ارامی گره هایی در ذهنت إیجاد می کند به طوری که وقتی به خودت می ایی می بینی مقهور هوش #نویسنده شده ای و داستان جزی إز فکرت شده است.
#فرهنگ غنی که در آن #ایمان، انسانیت و #اخلاق موج میزند. کار و #تلاش عضو جداناشدنی این #زندگی است، در این کتاب به شباهت فرهنگ #سنتی و غنی #ژاپن و #ایران پی میبریم، یکی إز موضوعات جالب در هر دو فرهنگ #مذهب است، موضوع دیگر قابل تامل #خرافات است که در هر در فرهنگ به شدت به آن پرداخته می شود.

#خودکشی یکی إز سوالات همیشگی من إز فرهنگ ژاپنی بود که چرا این کشور متمدن آمار خودکشی بالایی دارد، ایشان مردن را به زندگی با ننگ وإلا تر میدانند، حتی با خود کشی …

داستان به سال های ١٩٣٠ زمان جنگ ژاپن و چین بر می گردد، جوانی به نام ماتسو سان به دلیل بیماری به خانه اجاددی خود در دهکده کوچکی در ژاپن نقل مکان می کند، در آنجا به همراه سرایدار پیر و اجدادی خانواده خود درگیر موضوعات مختلف و جذابی می شود و أو پرده إز رازهای أو بر می دارد.

‏ (Gail Tsukiyama) گیل #تسوکیاما #نویسنده #زن داستان زاده #امریکا، إز پدری ژاپنی و مادری چینی هست و همین موضوع دلیل جذابیت تعاریف جذابیت داستان می شود به گونه اَی که به بهترین وجه تقابل دو فرهنگ ژاپن و چین را تفسیر میکند. 
بخشی إز داستان:
مروری بر کتاب 

…ماتسو در زد و ایستاد. منتظر بودم تا همان سلام و احوال پرسی را از زیر روسری سیاه ببینم. چند لحظه گذشت و جوابی نیامد. ماتسو یک قدم به عقب رفت و این بار محکم تر در زد. وقتی جوابی نشنید به سوی من برگشت و به آرامی گفت: «حتما در باغ است.»
چند دقیقه ای طول کشید تا بتوانم حالت عادی پیدا کنم. «ساچی» روی زمین ناهموار و شیب دار، کوه هایی از صخره و سنگ ساخته بود و دور آن هارا از شن و سنگ های بلند تزیین کرده بود که مثل رودخانه سنگی پایین می ریخت و در دریا یا دریاچه ای محو می شد.

سطح آب با سنگ ریزه های صاف و گرد شکل گرفته بود. این سنگ ها صاف و دایره وار چیده شده بودند تا نمایانگر گرداب ها و امواج باشند. با صدای بلند گفتم:«یک دورنمای خشک.»

ماتسو ناگهان گفت:« اسم این باغ، باغ سنگی است.»
از این که می دیدم چگونه سنگ های تیره و روشن چنین منظره بدیعی به وجودآورده، حیران بودم. گفتم:«زیباست.» …
‎ #پیشنهاد #باید_خواند #پیشنهاد_کتاب

‎#عکاسی #حسین_نوروزی #طراحی #photography #book #hosseinnorouzi #hossein_norouzi