ادبیات ادبیات استرالیا استیو تولتز پیمان خاکسار جزء از کل رمان نشر چشمه حسین نوروزی

رمان جزء از کل نوشته استیو تولتز ترجمه پیمان خاکسار

“مدت هاست که نبودم.که این  نبودنم خود، بودن بود ”سلام به همه دوستان و عزیزان، قریب یکسال است که حضور جدی در فضای مجازی نداشتم، امکانات ما محدود و زندگیمان محدودتر، به همین دلیل “نبودنم را خود بودن” بدانید.محل گزافه گویی نیست، در این پست قصد دارم با یکی از ارزشمندترین کتاب های این چند سال اخیر آشنا کنم، رمان جزء از کل نوشته #استیو تولتز با ترجمه #پیمان خاکسار عزیز  (استاد انتخاب هایی روشن)به نظرم هوش #نویسنده #رمان قابل ستایش است، او توانسته در عصر حوصله های کم، یا بهتر بگویم #عصر_تویتری #رمان_بلند حدودا ۷۰۰ صفحه ای خود را به صورت  #خرده_نوشته هایی #تویتر ی چشم نواز به ما ارائه کند، پیمان عزیز خوب اشاره دارد که هر صفحه کتاب می توان جمله ای تاثیر گذار استخراج کرد.#رمان_پلیسی است اما هدف اصلی پیرامون #مرگ یا #ترس_از_مرگ است. درجایی از کتاب میخوانیم ” زمانی می افته که مردم مرگ رو میبینن، یعنی همیشه. اون ها مرگ رو میبینن ولی فکر میکنن روشنایی دیدن. این برای من هم اتفاق میفته . وقتی ته دلم حس میکنم دنیا معنایی داره، میدونم که این معنا در حقیقت مرگه ولی چون دوست ندارم مرگ رو توی روز روشن ببینم ذهنم توطئه میکنه و میگه : گوش کن نگران نباش. تو موجود ویژه ای هستی و…”دیدگاه #شخصیت های داستان برپایه #نظریه #فلسفی #هستی_گرایی یا #اگزیستانسیالیسم بنا شده طوری که #سارتر میگوید: ما محکومیم به آزادی، انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم؛ و بار مسئولیت انتخابمان را به دوش کشیم.نظر #شیخ_اشراق #سهرودی ، #داستایوفسکی #نیچه و #سقراط اینچنین است “«زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد» . در داستان نیز به جملات زیادی با این مضامین روبه رو می شویم:  ”
 غرور اولین چیزیه که باید تو زندگی از شرش خلاص بشی. غرور برای اینه که حس خوبی نسبت به خودت داشته باشی. مثل این می‌مونه که کُت تن یه هویج پلاسیده کنی و ببریش تئاتر و وانمود کنی آدم مهمیه”
یا
  آدمها شبیه زانویی میمونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی به شون میخوره. #نیچه یه چکش بود. #شوپنهاور یه چکش بود. #داروین یه چکش بود. 
یا
 آه کشیدم، امان از آدم و این اصولش! حتی در دوزخی بی‌قانون هم باید برای خود شرافت قایل شود، تمام تلاشش را می‌کند تا بین خودش و بقیه‌ی موجودات فرق بگذارد. 
یا
 باید و نبایدهای سال نو اعترافی است حاکی از این که می‌دانیم مقصر بدبختی‌های‌مان خودمان هستیم نه دیگران. 
یا
 خلاصه می‌گم. چون آدم‌ها این‌قدر فانی بودنِ خودشون رو انکار می‌کنن که تبدیل می‌شن به ماشین‌های معنا، نمی‌تونم به هیچ‌چیز فراطبیعی باور داشته باشم، چون فکر می‌کنم خودم اون‌ها رو به خاطر میل مذبوحانه‌م به خاص بودن و بقا جعل کرده‌م. 
همانطور که قبلا اشاره کردم جملات زیبا کم ندارد و میتوان تک تک آنها را اینجا نقل کرد، در کل عرض میکنم این کتاب بقدری ارزشمند است که برای مطالعه آن جای هیچگونه تعللی را باقی نمی گذارد.جا داره اینجا از مجتبی شکوری عزیز به خاطر معرفی کتاب در برنامه کتاب باز تشکر کنم که چکشی جدید به روح من زد.‎#حسین_نوروزی‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime#vscobook#bookstagram#booklover#instabook #hossein_norouzi  
img_2778.jpg

معرفی کتاب بیچارگان داستایوفسکی ترجمه سروش حبیبی

#داستایفسکی #نویسنده محبوب من است. نابغه ای است که دیگر تکرار نمی شود. بیچارگان، اولین رمان اوست که فرم روایت آن نامه نگاری است. مهمترین ویژگی آثار نویسندگان بزرگ یکدستی نگاه و ذهنیت آنها در همه آثارشان است. از این نظر بیچارگان، همان جنایت و مکافات است. همان برادران کارامازوف است. با روایتی دیگر.

#بیچارگان یک کتاب #ناتورالیستی است. ناتورالیست­ها آدمی­زادگان را قربانی وضعیتی می­دانند که خودشان نقشی در به وجود آوردنش ندارند و اسیر نیروهایی خارج از توان و وضعیت خود هستند و هیچ راه گریزی هم برای­شان نیست. رفتاری که آن­ها از خود بروز می­دهند از یک سو از فشارها و سائقۀ درونی آن­ها سرچشمه می­گیرد و از سویی دیگر در واکنش به نیروهای محیطی و اجتماعی است. به عبارتی آن­ها نه قادر به مهار غریزه­های خود هستند و نه می­توانند در برابر نیروهای محیطی و اجتماعی کاری بکنند و به همین سیاق داستایفسکی هم به داستانش نمک و فلفل اضافه نمی­کند و نمی­خواهد با افزودن شکر شیرینش کند. او می­رود تا ناهماهنگی­های جهان هستی، درون آدمی و اجتماع را درست در جایی نشان بدهد که نویسندگان دیگر هارمونی را در آن پیدا کرده­اند.

ترجمه بسیار روان و عالی خشایار دیهمی هم لذت را دوچندان کرد. استفاده از کلمات خوش نقشی مثل “مامکم” عالی بود.

داستان بیچارگان ساده‌ است اما این سادگی از قدرتمندی‌اش در تاثیرگذاری بر مخاطب اصلا نمیکاهد. نامه‌نگاری مرد و زنی به نام ماکار و واروارا است که با هم فامیل دور هستند. جفتشان به معنی واقعی بیچاره هستند. #فقیر و در خانه‌هایی حقیر در نزدیکی هم زندگی میکنند. همسایگان آنها هم بدتر از آنها. در حین نامه نگاری این دو داستان زندگی خود را تعریف میکنند. داستانی از سرگذشت تاریک و بدشان که البته آینده‌ای هم برایشان بهتر رقم نمیخورد.

#داستان تاریک است اما نه پوچ. احساسات انسانی را همان طور که آزمایش خون از جسم انسان ارائه میدهد، داستایوفسکی از روح انسان خبر میدهد. تک به تک جزییات احساسات انسانی و چقدر که زیباست، اثری از #عشق نیست اما روایتی از دوستداشتن است. روایت زیبا به نقش کلمات

ماکار آلکسییویچ درحالیکه وضع ظاهر را بی اهمیت میخواند، در نامه ای میگوید: «آدم پالتو را برای دیگران میپوشد، چکمه را هم همینطور… من به پالتو و چکمه احتیاج دارم تا بتوانم شرف و آبرویم را حفظ کنم

خودمانی عرض کنم این #رمان به صورت روایت نامه ای میان دو تن است. دختری جوان و مرد مسنی از خویشاندان دخترک که در دو مجتمع در کنار هم زندگی می کنند و ترجیح می دهند به جای دیدار حضوری با هم به جهت شایعات همسایگان از طریق مستخدمه ای با هم نامه نگاری کنند. موضوع داستان روایت فقر است. عده ای این رمان را متاثر از داستان شنل H ی نیکولای گوگول می دانند

در این اثر به این نکته بارها اشاره می کند که سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد.

در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود.

وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند تا اینکه کمر خم می شود و دیگر نمی توانند قد راست کنند

شبهای_روشن را در من دوباره زنده کرد

#حسین_نوروزی

‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم

‏#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi

#عکاسی #طراحی

#Photography #design

img_1961.jpg

پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی در نگاه اول، به شکل فریب آمیزی یک داستان ساده به نظر می آید. این رمان کوتاه اگرچه حجم نسبتا کمی دارد، اما سرشار از درام است و به شکلی زیبا ، استقامت انسان در سخت ترین دوران زندگی را به نمایش می گذارد.

سانتیاگو می‌تواند نماد انسان در برابر دریای مشکلات زندگی باشد. سختی پس از سختی، تنهایی و دشواری بدون پایانی خوش، انسانی در رنج که با این حال همواره امیدوار است و از سرنوشتش شکایتی نمی‌کند و فقط به سوی هدفش پیش می‌رود. هیچ درد و رنجی سانتیاگو را از سعی و تلاش باز نمی‌دارد. به قول خودش «برای مرد که درد معنی ندارد.»

این داستان تصویری کامل از زندگی را ارائه می دهد. پیرمرد برای شکار ماهی و بردن آن به خانه هر کاری انجام می دهد. او هیچ اشتباهی نمی کند و تمام کارها را به درستی انجام می دهد، ولی باز هم کافی نیست. سانتیاگو به منظور حفظ غنیمت باارزشی که با سخت کوشی به دست آورده است، به تلاش خود ادامه می دهد و حتی با کوسه ها هم مبارزه می کند. در زندگی همه ما پیش آمده است که برای دست یافتن به یک هدف؛ همه کار انجام می دهیم، تمام کارها را به درستی به سرانجام می رسانیم، اما به یک باره تمام رویاها و امیدهایمان بر باد می رود. با این وجود اما همینگوی می خواهد درباره مساله دیگری صحبت کند، او می خواهد بر اهمیت همین تلاش ها تاکید کند. زندگی هرقدر هم سخت و ناعادلانه باشد، اما باز هم امکان دستیابی به امیدها و رویاها وجود دارد. پیرمرد و دریا می تواند یک رمان الهام بخش برای هرکسی باشد.

پیرمرد و دریا،تقابلی ست میان امید و ناامیدی،انسان و طبیعت،و حس مبارزه طلبی یک انسان که تا پایان داستان در رمان جاری ست، پیرمرد در واقع نماد اراده ی انسانی برای پیروزی بر طبیعت خشن دریا است،طبیعتی که هم دوستش می دارد و هم با آن به مبارزه برمی خیزد.

زاویه دید داستان سوم شخص ( دانای کل ) است. راوی ذهن تمام شخصیتهای داستان حتی خوابهای پیرمرد را می کاود و هر آنچه را که لازم می داند به خواننده می گوید . داستان کلاسیک است .

« آدمی می میرد ، اما شکست نمی خورد . »

در انتها مطالعه این اثر پیشنهاد می کنم

#حسین_نوروزی

‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#مطالعه#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم #مدیریت

‏#hossein_norouzi

#عکاسی #طراحی

#Photography #design

img_1948.jpg

یکی مثل همه فیلیپ راث با ترجمه استاد عزیزم جناب خاکسار

یکی مثل همه فیلیپ راث با ترجمه استاد عزیزم جناب خاکسار

مضمون کتاب از نمایشنامه‌ای قرون وسطایی با همین نام گرفته شده است. در کتاب یکی مثل همه نیز شخصیت اصلی داستان مردی بی‌نام و بی‌خدایی است که برای رویارویی با مرگ آماده نیست و تمام زندگی خود از این لحظه هراسیده است.

شخصیت اصلی داستان که بی نام است, تباری یهودی دارد اما مذهبی نیست، از نظر او آدمها به دنیا می آیند که زندگی کنند و بمیرند , اما از این زاویه دید , تنها چیزی که داریم همین “بدن”مان است و بدن هم رو به زوال و فرسودگی است و مرگ سرنوشتی محتوم.

زندگی او به دو دوره قابل تقسیم است: دوره اول همان بهشت کودکی است که برادرش به صورت مختصر در کنار تابوت برای جمع بازگو می کند و مشخصه اش دور بودن از هرگونه ترس و نگرانی است . دوره دوم برزخ فرسودگی! که از زمان اولین مواجهه او با بیمارستان و آشنا شدن با مرگ, شروع می شود و به همین خاطر عموم وقایع مورد اشاره در داستان با بیماری های او کدگذاری و بیان می شود.

موضوعات اصلی قابل تعامل کتاب:

میل به جاودانگی:

یکی از رویاهای بشر از ابتدای تاریخ پیدا کردن راه و توجیهی است برای فرار از همین عمومیت وحشتناک مرگ ؛ گاه در قالب مذهب, گاه در قالب هنر و امثالهم …اصولن پیشرفت پزشکی و تمسک به آن در راستای همین است که خدای ناکرده یک دقیقه زودتر نمیریم!

پیری:

ما در طول عمرمان مشغول مبارزه با روند فرسودگی بدن مان هستیم اما از یک زمانی به بعد , این یک نبرد بی امان است… نبردی بی امان در زمانی که از نظر توان بدنی در ضعیف ترین حالتیم…فرایندی که نویسنده آن را به قتل عام تعبیر می کند.

چند برداشت از کتاب:

– مرگ زمانی می آید که کمتر از همیشه به یادش هستیم

– این که کسی قصد دلگرم کردن آدم را داشته باشد اصلن چیز کمی نیست, خصوصن اگر آدمی باشد که به طور معجزه آسایی هنوز دوستت دارد.

– همه عزیزانمان و خودمان باید بیشتر از این عمر کنیم. می دانم.

– بدترین جنبه تنهایی: باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه ات را از نگاه به گذشته بازداری تا نابود نشوی.

در انتها مطالعه این اثر پیشنهاد می کنم

#حسین_نوروزی

‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#مطالعه#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم #مدیریت

‏#hossein_norouzi

#عکاسی #طراحی

#Photography #design

img_1892.jpg

معرفی کتاب دختر پرتقال یوستین گوردر نشر هرمس

سلام ، زندگی با مسائل پرشمارش فرصت ارایه مطالب رو از من می گیرد، امروز به معرفی کتاب دختر پرتقال از یوستین گردر که به پیشنهاد یکی از دوستان خواندم می پردازم.

«یوستین گردر» که قبلا کتاب دنیای سوفی ایشان را معرفی کردم، یک معلم فلسفه است وسوال های بی پاسخ را ردیابی می کند. این رمان نفوذ بیشتری در میان خوانندگانِ کنجکاو و علاقه به فلسفه دارد بخصوص اگر از زندگی، تصویر فلسفی ترسیم کنند.

زندگی مملو از اتفاق‌های به ظاهر بی اهمیت (مانند افتادن سیب نیوتن) است اما انسان‌هایی هستند مانند یوستین گردر که هر زمان سیبِ نیوتن بر سرشان می افتد از آن سیب به ظاهر ساده داستانی خلق می‌کنند با سوال های فلسفی فراوان (انسان ساز) که می‌تواند تاثیری مثبت برای هر آدمی (خواننده داستان) داشته باشد.

رمان «دختر پرتقالی» گفتگوی فلسفی و شاعرانه بین پدر و پسری است که در دو زمان مختلف زیسته‌اند. پدر ماجرای آشنایی با دختری را به شیوه‌ای جذاب (به طریق دست نوشته) برای پسرش بازگو می‌کند و در نهایت، پسر با خواندن یادداشت‌های پدرش، دید جدیدی نسبت به زندگی پیدا می‌کند

داستان توسط راوی، پسری پانزده ساله روایت می‌شود. اسمش «جرج رِد» است و به همراه مادرش، یورگن (ناپدری) و میریام (خواهر کوچک و هجده ماهه) زندگی می‌کنند. جرج رِد به طور اتفاقی به دست نوشته‌ای از پدرش دست می‌یابد. در حالی که پدرش (پزشک هم بوده) یازده سال پیش به دلیل ابتلا به بیماری صعب العلاجی از دنیا رفته بود و در آستانه‌ی مرگ، نامه‌ی دور و درازی برای پسرش از خود به جا گذاشته بود. به گفته مادرش، بیشترین غم و اندوه پدر در آستانه مرگ این بوده که پیش از آن که بتواند پسرش را بشناسد، باید بمیرد

از نکات منفی داستان می‌توان به حوادث فرعی مثل فرصت‌های پیش آمده برای صحبت با دختر پرتقالی، داستان جستجوی دختر پرتقالی در گوشه کنار محله‌ی فروگنر، داستان بلیت بخت آزمایی و … اشاره کرد.

یکی از دلایل پُر فروش بودن این کتاب را می‌توان به «عنوان کتاب» اشاره کرد. خودِ عنوان داستان گاهی به فروش کتاب کمک می‌کند.

جملاتی از کتاب:

– زندگی بخت آزمایی عظیمی است که در آن فقط شماره های برنده را می توان دید.

– اما این انسان چیست؟ ارزش هر انسان چقدر است؟ آیا ما غباری بیش نیستیم؟ غباری که به هوا بلند می شود و هر بادی آن را پراکنده می کند؟

#حسین_نوروزی

‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#مطالعه#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم #مدیریت

‏#hossein_norouzi

#عکاسی #طراحی

#Photography #design

img_1707.jpg

معرفی کتاب : هاگاکوره نوشته یاماموتوچونه نشر چشمه (قسمت دوم)

این پست ادامه کتاب هاگاکوره (پوشیده با برگ ها) نوشته یاماموتو چونه تومو از نشر چشمه می باشد:
– جوهره ی طریقت سامورایی مرگ است. آن گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی بی درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. اینکه بگوییم مردن بدون رسیدن به هدف خود مرگی بی ارزش است راهی است سبکسرانه برای پیچیده کردن موضوع. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته ای لزومی هم ندارد به هدف خود برسی.
– خرد آن کسی که با مشورت خواهی از دیگران تعالی یافته است به درختی تناور با ریشه های بسیار در خاک ماند. اندیشه ی مرد تنها همچون نهالی بی ریشه در خاک است
– این تصور که نیکوکاری بهترین شیوه ی زندگی است و زندگی خویش را صرف نیکی به دیگران کردن٬ بالعکس٬ تو را به بیراهه های بسیار خواهد کشاند
– در زندگی انسان٬ مراحلی در جست و جوی دانش وجود دارد. در پایین ترین سطح٬ هرچه شخص تلاش می کند هیچ ثمری نمی برد. در سطحی بالاتر او مفتون توانایی های خویش است و از تحسین دیگران به دل شاد می شود و از ناتوانی دوستان و آشنایان خود اندوهگین می شود. این مرد ارزش دارد. در والاترین مرتبه مرد چنان به نظر می رسد که گویی هیچ نمی داند. اما مرحله ای متعالی نیز هست که والاترین آنهاست. در این مرحله انسان می داند که راه حقیقت را ژرفایی بی پایان است و هرگز نمی اندیشد که سلوک او به پایان رسیده است.
– مردی که یک بار اشتباهی مرتکب می شود به خاطر پشیمانی خویش صبورتر و کارامدتر از پیش خواهد بود. مردی که هیچ گاه اشتباهی مرتکب نشده باشد شایسته ی اعتماد نیست.
– شرم آور است که مردانن جوان امروز بسیار حسابگرند و غره به دارایی های مادی خویش. مردانی که قلبی حسابگر دارند بی بهره از تکلیف اند و کسی که بی بهره از تکلیف باشد عزت نفس نیز ندارد.
پی نوشت : این کتاب بسیار اموزنده است و میتوان فرهنگ سلوک شرق را به خوبی در ان لمس کرد امیدوارم با این دو پست توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم .
#حسین_نوروزی
‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم
#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi
#عکاسی #طراحی
#Photography #design

img_1681.jpg

معرفی کتاب هاکاکوره نوشته یاماموتوچونه نشر چشمه

هاگاکوره (پوشیده با برگ ها) نوشته یاماموتو چونه تومو از نشر والاي چشمه كه امروز قصد معرفي ان را دارم كتاب بي نظيري است كه در ايران خيلي مورد توجه قرا نگرفته است ولي اگر سبك و اراده من را پسنديده باشيد به شما شديدا پيشنهاد ميكنم، اين كتاب اثر والايي بر روح شما خواهد گذاشت، فيلم گوست داگ مرام سامورايي است كه پيش تَر ها ديده بودم كه اشتياق خواندن اين كتاب. را براي من چند برابر كرد،كتاب كوچك و پر محتوايي است تا آنجا كه من زبان كوتاه ميكنم و از كتاب برايتان خواهم گفت:
⁃ همه ی ما زندگی را دوست می داریم و تا حد زیادی منطق خود را بر مبنای آنچه دوست می داریم بنا می کنیم. اما دست نیازیدن به اهداف خود و ادامه دادن به زندگی بزدلی است. این یک خط باریک خطرناک است. مردن بدون رسیدن به هدف خود مرگی بی ارزش و کوته نظرانه است. اما چه باک! شرمی در آن نیست. جوهره ی طریقت سامورایی همین است. اگر کسی بتواند هر روز و شب با روشن ساختن قلب خویش با این واقعیت، چنان زندگی گند که گویی جسمش مرده است، به آزادی حاصل از طریقت سامورایی خواهد رسید؛ زندگی اش بی سرزنش خواهد بود و در کار خویش موفق خواهد شد.
⁃ هر روز باید به مرگ گریز ناپذیر اندیشید. هر روز و آن هنگام که جسم و روح تو در آرامش است، به دریده شدن با نیزه ها و زوبین ها، گلوله ها و شمشیرها، ناپدید شدن در امواج سهمگین، افکنده شدن در میان آتشی بزرگ،‌ مرگ با برق صاعقه، مردن پس از زلزله ای بزرگ، سقوط از پرتگاهی عمیق، مردن از پس بیماری یا سپوکه پس از مرگ امیر بیاندیش و تأمل کن. و انسان هر روز و هر روز بی هیچ بیش و کم باید که خود را مرده بشمارد.
⁃ ‎مهم نیست چه کاری در برابر توست، مهم ان است که در این جهان هیچ چیزی غیر ممکنی وجود ندارد. اگرانسان عزم خویش استوار دارد، می تواند اسمان ها و زمین را ان گونه که می خواهد تکان دهد.اما چون انسان بی دل و جرئت است، نمیتواند عزم بر این کار دارد.این که تو بتوانی اسمان ها و زمین را تکان دهی، همه به نیروی عزم و اندیشه ی تو بستگی دارد.
ادامه دارد …

پي نوشت : اين كتاب آنقدر تاثير گذار است كه در چند پست ان را توصيه خواهم كرد.
پي نوشت : كتاب كمي متفاوت است، خشك است اما كوتاه نياييد و تا اخر بخوانيد.
پي نوشت : جملات بسيار آشناست در گذشته بسيار دور از زبان حضرت علي (ع) نقل شده است.
#حسين_نوروزي
‎#کتاب_بخوانیم#کتابخواني#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم
#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi
#عكاسي #طراحي
#Photography #design

img_1647.jpg

معرفی کتاب #ناتور_دشت اثر #جی_دی_سالینجر #ترجمه #محمد_نجفی

معرفي كتاب #ناتور_دشت اثر #جي_دي_سالينجر #ترجمه #محمد_نجفي
ناتور دشت کتابی ست به ظاهر ساده٬اما بسیار غنی که منبع جذبه اش بسیار ژرف است و به گونه ای پیچیده از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند.در لایه ی زیرین داستان با هولدنی برخورد می کنیم که شخصیتی بسیار پیچیده و متقاعد کننده تر از آن دارد که طرفدارانش مایل به درک او هستند.

به نظر من #سلینجر یكی از نوادر #داستان‌نویسی معاصر دنیاست. این نوبت كتابی معروف از او را معرفی می‌كنم كه خواندنش برای كسانی كه حتی گذرا و توریستی كتاب و به ویژه رمان می‌خوانند لازم و شگفتی‌آور است. ناتور دشت كتاب شاهكاری است.
اما در باب زبان داستان باید گفت زبانی کوچه بازاری است. در مقایسه مختصری که انجام دادم ترجمه محمد نجفی را در این زمینه بهتر دیدم .
داستان­های سالینجر راجع به فرهنگ آمریکایی یا غربی نیست راجع به انسان است، انسانی که در موقعیت­های مختلف زندگی­اش دچار رنج­ها و لذت­های خاصی می­شود و آنها را تجربه می­کند، خواندن سالینجر در من این احساس را ایجاد کرد که من دیوانه نیستم. انگار این اتفاقاتی که می­افتد فقط برای من نیست که می­افتد. شخصیت­های سالینجر هم همین احساس را دارند یعنی انسان به یک­بار با انسانیت آشتی می­کند. انسانی که در همین تهران می­تواند داستان­های سالینجر را بخواند با انسانیت آشتی می­کند
چند جمله از اين كتاب:
⁃ مشخصه ی یک مرد نابالغ این است که میل دارد به دلیلی با شرافت بمیرد٬و مشخصه ی یک مرد بالغ این است که میل دارد به دلیلی ٬با تواضع زندگی کند.
⁃ تنهایی و تنفر او از دروغ مردم اعجاب‌آور است: «اكثر مردم بلد نیستن لبخند بزنن یا یه لبخند كثیف تحویل آدم می‌دن»
⁃ حتی شكل دست دادن مردم هم برای او مایهٔ نفرت است. حتماً كسانی را می‌شناسید كه موقع دست دادن با شما انگشت‌هایتان را له می‌كنند: « از اون آدم‌هایی بود كه فكر می‌كرد اگه موقع دست دادن چهار تا انگشت آدم رو نشكونه همه فكر می‌كنند اواخواهره»
⁃ نقد مذهب هم از لحن تیز هولدن برمی‌آید: «حواریون بعد از مرگ عیسی خیلی خوبن ولی تا وقتی عیسی زنده‌س یه پول سیاه هم به دردش نمی‌خورن»

پي نوشت : این کتاب این قدر مزخرف بود که نمیتونستم ازش چشم بردارم!؛(یک مزاح کوچیک از همين كتاب!)

#حسين_نوروزي
‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم
#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi
#عكاسي #طراحي
#Photography #design

img_1489.jpg

#معرفی #کتاب #قمارباز اثر #فئودور_داستایفسکی #ترجمه استاد #سروش_حبیبی

#معرفی #کتاب #قمارباز اثر #فئودور_داستایفسکی #ترجمه استاد #سروش_حبیبی
سال پیش این #رمان فاخر را با ترجمه #جلال مطالعه کردم که اصلا جذاب نبود و داستان به طور ناجوانمردانه ای مورد ظلم قرار گرفته و از جذابیت اثار داستایفسکی بی بهره بود ، تصمیم گرفتم که با ترجمه استاد مجددا مطالعه کنم، این داستان بی معنا با ترجمه ایشان بسیار جذاب آرائه شد و لذت بردم و ان را باز شما به اشتراک می گزارم.

‎سرنوشت قهرمانان داستان‌های داستایوسکی اصل رد “عقل ” و قبول “عشق ” است. در رمان “قمارباز ” از کسی عمل خیر و پاداش بی‌منت نمی‌توان سراغ گرفت.
‎تنها روس‌ها می‌توانند همه این خوبی‌های مخالف را با هم در خود جمع کنند. راستی هم، انسان دوست دارد که بهترین دوستان خودش را در مقابل خود، خوار ببیند. دوستی بیشتر اوقات بر روی تحقیر و شرمساری بنا نهاده می‌شود. این حقیقتی است قدیمی که همه مردان با فکر از آن اطلاع داشته‌اند. ولی در این حالت به خصوص، من راستی خوشحالم که شما هرگز اندوهگین و دلتنگ نشده‌اید بگویید ببینم، تصمیم نگرفته‌اید که قمار را ترک کنید؟

 

پوچ‌گرایی و تقدیرستایی دو روی سکه‌ای به نام “صوفی‌گری- مسؤولیت‌گریزی ” است. پوچ‌گرایی زمانه جبر را بر انسان مستولی می‌سازد که آدمی خود را در زیرسلطه ازلی و ابدی قوای قاهره بازیچه‌ای می‌بیند. بنابراین باتکرار اقتدار جبر و حقیقت مرگ آدمی‌، نسخه‌های “اصل لذت‌جویی ” در اشکال مختلف آن اقامه می‌گردد.

راوی داستان آلکسی ایوانیچ معلم سرخانه جوانی است که در جمع خانوادگی یک ژنرال روس انجام وظیفه می کند. این خانواده در اثر سهل انگاری ها و ولخرجی ها و قمار و… ژنرال, ثروت خود را از دست داده است
آلکسی عاشق پولیناست و حاضر است هرکاری که خوشایند اوست انجام دهد اما مشخص نیست که پولینا نیز علاقه ای به او دارد یا خیر .مثلاٌ آلکسی حاضر می شود بنا به دستور پولینا در محوطه هتل به بارونی آلمانی توهین کند (محض خنده!) و به همین دلیل شغل خود را به خطر می اندازد. پولینا از او می خواهد که برایش قمار کند و از این طریق مشخص می شود که او نیاز مالی شدیدی دارد…
پی نوشت: کتاب های ترجمه را حتما از زبان اصلی و مترجمین اصیل مطالعه کنید تا بتوانید ریشه را جذب کنید
پی نوشت ٢: #داستایوسکی , #داستایفسکی , #داستایوفسکی … مسئله این است! دنیایی است،حتما بخوانید
پی نوشت ٣: چرا همیشه #قهوه ! یک بار هم #چای
#حسین_نوروزی
‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم
‏#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi
#عکاسی #طراحی
#Photography #design

img_1476.jpg

معرفی کتاب: #برادران_کارامازوف #نوشته #فئودور_داستایوفسکی #ترجمه #استاد #صالح_حسینی

معرفی کتاب: #برادران_کارامازوف #نوشته #فئودور_داستایوفسکی #ترجمه #استاد #صالح_حسینیبلاخره رمان تمام شد و من توضیحاتی کلی در این خصوص ارایه می کنم، در ابتدا باید اشاره کنم شما با کتابی سنگین و پرمحتوا روبه رو هستید و اصلا نمی توانید سطحی از ان عبور کنید، به همین دلیل کمی وقت گیر خواهد شد، به نظر من برادران کارامازوف اثری کاملاً مذهبی است که 

در آن به خوبی کوشش بشر برای دستیابی به ایمان نشان داده شده است، همچنین داستانی از جنایت و شرحی از کشمکش های روح یک مرد برای حقیقت تقوا می باشد. 
داستان کتاب نقل #قتل پدری به دست پسرانی که هرکدام در ماجرای این جنایت به نحوی سهم داشتند . در لایه عمیق تر معنا ، “برادران کارامازوف” #رمانی است روانشناسانه که در مورد “ایمان” ، ” اخلاق” ، ” شک ” ، “عقلانیت” ،” اراده آزاد انسان ” و نهایتا تجدد در روسیه ، بحث می کند 

#داستایوفسکی در بسیاری از آثارش به تشریح خصوصیات انسانها می‌‌پردازد. ذره‌بین هنرمندانه او ایمان، رنج، تنهایی، عشق، گزینش بین خیر و شر، لطف خداوندی، رهایی از گناه و… را درشت می‌کند. او اغلب به درون ذهن شخصیتهای آثارش نقب می‌زد وخواننده را به مکاشفه‌ای درونی با آنها فرا می‌خواند، که رهاورد این کار او شناخت مفاهیم عمیق زندگی است.

آخرین اثر داستایوفسکی بسیاری آنرا اوج هنر او در نویسندگی می دانند قابل تامل و خواندنی است
#حسین_نوروزی

‏‎#کتاب_بخوانیم#کتابخوانی#کتابدونی#مطالعه#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کتاب_خوب#کتاب_خوب_بخوانیم

‏#bookshelf#book#bookme#bookish#bookworm#bookwithme#reading#booktime #hossein_norouzi